آیا مشکلات مسلمانها، فقط نداشتن پیشنماز زن بود؟!

0
471

نزدیک به دو هفته پیش، در روز جمعه شانزدهم ژوئن 2017 میلادی، بازتاب انتشار خبر بسیار مهم گشایش مسجد نوبنیاد مختلط ” ابن رشد، گوته ” ، فضای مجازی بیشتر رسانه های شنیداری و گفتاری را به خودش اختصاص داد. این مسجد نوین که در شهر برلین در کشور آلمان افتتاح گردیده،  توسط مؤسسان ترک تبار در این کشور بنیانگذاری شده است. مرکز عبادی ” ابن رشد، گوته ” هم پیشنماز زن و هم پیشنماز مرد دارد. شگفت تر این است، که در این عبادتگاه اسلامی، زنان بی حجاب در کنار مردان در یک صف می ایستند؛ و نمازهای خویش را اقامه می کنند. این روش نوین نشان می دهد؛ که مقصود اصلی بنیانگزاران و اقامه کنندگان نماز در این مسجد، یک دهان کجی آشکار به خشکه مقدسانی است؛ که با بدعت گزاری در این آئین، با مجبور کردن زنان برای حفظ حجاب اسلامی ایشان، که حتی اسلامی هم نیست؛ هم به پیامبر اسلام اهانت می کنند؛ و هم به خدای شان دروغ آشکاری را می بندند؛ و به زنان مسلمان که در هیچ سوره و آیه ای از کتاب مقدس شان قرآن، حتی واژه ” مو ” نوشته و اشاره نشده است. چه رسد به پوشاندن آن (موی زنها )، بیشترین اهانت های اجتماعی را روا می دارند!

 من خودم به دلیل انجام دادن چند پژوهش مهم، چندین بار قرآن های متفاوتی را، که مترجمانی با ملیت های گوناگون آن را ترجمه کرده اند را مطالعه نموده ام. در هیچ کجای این کتاب، حتی یک آیه مشاهده ننمودم؛ که در آن خطاب به زنان آمده باشد؛ که باید موهای خودشان را بپوشانند. فقط در سوره های چهارم و بیست و چهارم آن(النساء و النور)، به زنان توصیه شده، که گریبان خویش را از چشم نامحرمان بپوشانند؛ و دامان های بلند بپوشند. که این نیز خودش از تعلیمات موجود در تورات است؛ که هنگام روی کار آمدن سلسله مبتلا به دگماتیسم مذهبی در ایران، سلسله پادشاهی صفویه، که پایتخت شان در دو شهر یهودی نشین اصفهان و قزوین بود؛ به وسیله شاهان دینزده صفوی داخل کتاب دینی مسلمان ها شده بود. اصولا مفهوم ” حجاب ” در قرآن، به پوشاندن چشم از دیدن نامحرم ها را بیان می کند. در این رابطه نیز خطاب نخستین به مردان مسلمان است؛ که به ایشان می گوید؛ چشم های تان را از نگاه کردن به زنان نامحرم بپوشانید. چون که اغلب مردان مسلمان، بخصوص درون مردان شیعی مذهب، توان انجام دادن چنین دستوری نیست. اینها به زنان حکم پوشاندن همه اندام خود و سر و موی شان را صادر کرده اند. همین خانم زهرا رهنورد، همسر و همراه رهبران گروه سبز، که استاد دانشگاه دخترانه ” الزهرا ” در تهران بود. در کتاب خودش به نام ” چشمهایش ” نوشته است: ” از موهای زنان عطری متصاعد می شود؛ که موجب تحریک شدن مردها می گردد. ” خانم محترم، به زنان چه ارتباطی دارد؛ اگر که مردان نمی توانند جلوی اشتهای سیری ناپذیر شهوانی خودشان را بگیرند؟!

دو روز پیش جمعه سی ام ماه ژوئن نیز، زنی اسلام شناس به نام ” امینه ودود ” ، خلاف اعتقادات مسلمان های نیویورک در آمریکا، پیشنمازی نماز جمعه در یکی از مساجد نیویورک را بر عهده داشت. ” جان اسپوزیتو ” در کتاب خود با عنوان ” آینده اسلام ” نوشته است: ” خانم امینه ودود که اسلام شناس و یک فیمنیست اسلامی هم هست؛ این سنت چند صد ساله را، که فقط مردان می توانند امامت نماز جمعه و جماعت را بر عهده داشته باشند را شکست. ” ؛ البته این خانم هم، پس از انتشار خبر بنیانگزاری مسجد مختلط در آلمان، به چنین امر سنت شکنی پرداخته است!

این حقیقت که در روز جمعه شانزدهم ژوئن سال جاری، یک مسجد مختلط به امامت جماعت زنی بی حجاب در کنار مردان نمازگزار در اروپا گشایش می یابد؛ و متعاقب آن در قاره ای دیگر، یک زن مسلمان به اقامه نماز جمعه در نیویور به این مهم می پردازد. بیانگر رخ دادن تغییرات غیر قابل پیش بینی، در مورد اسلام و مسلمان های ساکن در کل جهان، در حال پایه گذاری و شالوده ریزی گشتن است کتمان پذیر نیست. هر چند اصل موضوع که خود اسلام و حتی سایر آئین های دینی هستند؛ با هر روش و به هر شکلی که در دنیا حضور داشته باشند که دارند؛ جز رواج دادن دگماتیسم مذهبی، و اشاعه طریقه های مختلف بت پرستی و خرافه پرستی در سراسر گیتی، نقش دیگری را نخواهند داشت. که همین خودش از بدترین و مهلک ترین نتایجی است؛ که یک دین الهی ! و کتاب آسمانی آن! به پیروان خودش ارائه می دهد!

در میان همگی این ادیان، آینده آئین اسلام و مسلمانی، بیشتر از بقیه آنها، ریشه انسانیت را در جهان خشکانده و می خشکاند. تأثیرات منفی و مخرب و قاتل پرور آن، به معتقد شدن عده ای بی خرد و شرور، به آنچه که از طرف اهریمن به ایشان القاء می گردد. نسل بشر در این کره خاکی را، به چنان رذالت هائی وا خواهد داشت؛ که چشمان و گوشها و سایر حواس طبیعی در وجود ایشان، نمی توانند اهورا را ببینند و درک کنند؛ و فقط به فرمان های او توجه و عمل نمایند. چرا که ” من ” ایشان در سلطه اهریمن است؛ و جز دستورات شیطانی وی را نمی بینند و نمی شنوند و حس نمی نمایند!

به همین خاطر و دلیل، اگر تمامی مساجد موجود در دنیا، با امامت زنان غیر محجبه نیز به انجام دادن فرائض دینی عبادت کنندگان مدیریت بشوند. باز هم هیچ تغییری در اصل ماجرا به وجود نخواهد آمد. زیرا در لا به لای دستورات کتاب مقدس این آئین جهنمی، جز کشتن در راه اسلام نکته های دیگری وجود ندارند. ادامه دادن به گسترش یافتن چنین ادیان ویرانگر و بت پرستانه، مانند پرداختن به ” کوفتن آب در هاون ” است!

غلط گفت آن که سرود: ” اسلام به ذات خود ندارد عیبی *** عیبی اگر است، در مسلمانی ماست ” ؛ اگر اسلام معیوب نبود، اگر در ذات آن خللی وارد نبود، چرا باید بیشترین تروریست ها در سراسر گیتی، از مسلمان های جهان تشکیل گشته باشند؟ اگر ذات اسلام پاک و منزه است، چرا اینهمه بدبختی و بیچارگی و عذاب و سختی، درون کشورهائی است؛ که بیشتر ساکنان آنها، متدین به دین اسلام ناب محمدی هستند؟ خبیث ترین موجودات کنونی در این برهه زمانی از عمر دنیا، مسلمان هائی هستند، که تعداد بدکاران دروغپرداز و دزدان و جانیان در میان شان، بیشتر از سایر طبقات اجتماعی در سراسر گیتی است؟!

آینده ادیان الهی به ویژه اسلام، جز تباهی و تاریکی نخواهد بود. مردم هر چند هم که ساده انگار و خوش بین باشند؛ آنقدر درایت و فهم دارند که تشخیص بدهند؛ پرستش آفریدگار یگانه، و گام نهادن به مسیرهای ارج نهادن به شیوه های انسانی و بشردوستانه، در هیچ زاویه ای از ” چارچوب ” این دین مخوف جای ندارد. بنابراین، مردم قرن کنونی، با وجود اینهمه ابداعات و نوآوری های علمی، تردید نخواهند داشت؛ که … ” عبادت به جز خدمت خلق نیست*** به تسبیح و سجاده و دلق نیست” !

محترم مومنی

 

مقاله قبلی” تلنگر ” بخش بیست و هشتم، حیواناتی به نام پدر و مادر عده ای کودک بدبخت!
مقاله بعدیسرپیچی ماًمور سیا از دستورات، باعث پیروزی کودتا در ایران شد؛ فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعاتی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.