آیا شکستن قلک های فرزندان خانواده منطقی است؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
243

گران تر شدن غیر منطقی بهای بنزین توسط دولت ورشکسته رژیم پلید آخوندی در مملکت مان، پیامدهای شدیدی را برای دولتمردان بی کفایت جمهوری خبیث اسلامی به وجود آورده است؛ که هم اکنون شهروندان بیش از بیست شهر از استان های کشور را، جهت اعتراض به این امر نامطلوب به خیابان های محل سکونت شان کشانده، که کم ترین خطر آن برای این حاکمیت فرومایه، اشاعه تظاهرات اعتراضی مردم ایران به سایر شهرهای کشور خواهد بود!

پرداختن به چنین امر سخیفی، که از سوی دست اندرکاران جمهوری پلید ملاها در ایران به اجرا گذاشته شده است. نشان می دهد، که آخوندهای حاکم در ایران، اکنون در بدترین شرایط ممکن از کل چهار دهه استیلای انزجار آمیزشان در میهن ما به سر می برند!

آیا اگر پدری یا یک سرپرست خانواده، هنگامی که نتواند؛ هزینه های زندگی افراد تحت تکفل خود را تهیه کند و بپردازد. با شکستن قلک های فرزندان خانواده، می تواند بی کفایتی و بی کیاستی خویش در این رابطه را بی اثر نموده و خنثی سازد؟!

از دیرزمان، معمولا خاصیت « نمک » ، پیشگیری نمودن آن از گندیده شدن مواد خوراکی ساکنان این جهان بوده است. و مردم از گذشته های دور تا کنون، جهت جلوگیری کردن از گندیدگی مواد خوراکی خودشان، که می بایست مدتی طولانی نگه داری بشوند. از شیوه نمکسود کردن آن مواد استفاده کرده و می کنند. تصور نمائید، که افراد بی اطلاع و ناآگاه نتوانند تشخیص بدهند؛ که جهت طولانی مدت نگه داشتن مواد خوراکی خود، از نمک هائی استفاده بکنند؛ که خود این ماده به طور کامل گندیده شده و بی خاصیت گشته است. در چنین شرایطی است که تمثیل « وای به روزی که بگندد نمک » مورد استعمال بیشتری پیدا می کند و در شرایط بی خاصیتی قرار می گیرد!

نمک از ابتدا بی خاصیت و گندیده جمهوری سراسر فتنه رژیم جنایت پیشه آخوندی در ایرانزمین، تنها خاصیت زشت و کثیفی که داشته و دارد. چاپیدن دارائی های مردم ستمدیده کشور ما بوده است؛ که این دزدی فاحش و کاملا روشن را، تا کنون به گونه تمام عیار عملی نموده و به این امر شنیع پرداخته، همچنان نیز به آن ادامه می دهد!

ورشکستگی اخلاقی و اقتصادی و سیاسی، به اضافه پیسی و پوچی ماهیت پلید خودشان در حدی به رشد اعلای آن رسیده است؛ که با بدترین روش ممکن، دست های آلوده و کثیف شان را، به سطح سفره های فقیرانه شهروندان آخوندزده ایران رسانده اند؛ و در کمال پستی و زبونی، در حال برداشتن همان چند قرص نان بخور و نمیر، از روی سفره های مختصر مردم می باشند. بی خردی های همگی شان، از راس هرم حاکمیت رسوای آخوندی، تا پائین ترین دامنه های پیرامون این هرم ننگ آور، و نیز بی کفایتی های دولتمردان بی لیاقت و دزد و چپاولگر شان، ایشان را به مرحله ای از استیصال و درماندگی سوق داده اند؛ که اکنون دست های خونریز خویش را پیش برده اند. تا که با شکستن « قلک های » فرزندان خانواده، عدم توانائی و شایستگی و دانائی خویش را، بیشتر و بارزتر از هر زمان دیگری، نه فقط به ملت دلاور ایران، بلکه به مردمان سایر ممالک گیتی هم نشان بدهند؛ که بیش از پیش خشم گسترده ایرانیان نسبت به این اشغالگران را بر انگیزند؛ و نتیجه بی اعتماد شدن مردم ایران نسبت به خودشان را، زیادتر و عمومی تر و روشن تر از هر موقع دیگری مشاهده بکنند!

هر چند که سران بی خرد و دولتمردان نادان این رژیم ضد بشری در ایران کنونی، اعتراضات سراسری مردم ایران نسبت به گرانی بنزین را، « تله ای » از سوی آمریکا و سایر مخالفان خودشان مطرح نموده اند. اما ملت به پا خاسته ایرانزمین، با ادامه دادن به رشادت هائی که هم اکنون به آنها مشغول می باشند. هم فک کثیف ملاهای اشغالگر در باره تعبیر جفنگ شان از خیزش ملی مردم را ببندند؛ و هم به دولتمردان سایر ممالک دنیا نشان بدهند:

« ایرانی می جنگد، می میرد ***** ذلت نمی پذیرد »

محترم مومنی

مقاله قبلیواکنش‌های شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی اعتراضات اخیر مردم ایران
مقاله بعدیواکنش دو عضو جمهوریخواه کنگره به اعتراضات ایران: مردم به تنگ آمده‌اند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.