تقاضاهای داخلی، و فشارهای خارجی، برای بیرون رفتن نوری المالکی از نخست وزیری عراق افزایش می یابد. بسیاری از صاحبنظران امور سیاسی در جهان، به ویژه کارشناسان مسائل دنیای سیاست در منطقه خاورمیانه معتقدند؛ اگر نوری المالکی در تقسیم قدرت در سیاست عراق، میان شعیه ها و اهل تسنن این کشور، قائل به رعایت تساوی می گردید؛ هرگز با شورش پیکارجویان داعش در کشور مواجه نمی شد!
شاید بخشی از این سخن درست باشد؛ اما در این رابطه نقش جمهوری اسلامی را نمیتوان نادیده گرفت. حکومت اسلامی در ایران، همانگونه که بشار اسد در سوریه را، با ارسال انواع کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیکی، برای ماندن در قدرت تشویق کرده و می کند؛ نسبت به مالکی نیز به همین منوال رفتار خواهد نمود. از آنجائی که خصیصه قدرتمند بودن، برای بسیاری از مردم گیتی جذابیت خاص خودش را دارد؛ در ارتباط با سیاستمداران، به ویژه در رده های بالای مدیریت در کشورها، این جاذبه نیروی قوی تری می یابد؛ و دارنده آن را وا می دارد، که به هر نحوی که شده، یک گام هم از برتری که برای خودش متصور است عقب تر نرود. این حقیقت در میان مدیران کشورهای جهان سومی، که در فشارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خاص خودشان قرار دارند؛ از اهمیت بیشتری برخوردار است!
واقعیت موجود کنونی در جهان این است؛ که همه به مسأله ظهور داعش در عراق، و پیشروی های ددمنشانه آنها در این کشور، که با کشتار فجیع مردم عادی شهرهائی که به تسخیر خویش در می آورند نیز همراه است. از موجب جلب توجه جهانیان، به خبرهای مربوط به ایشان گردیده؛ تا با توجه زیادتری نسبت به سایر رویدادهای دنیا به آن بنگرند. تفسیرهای پراکنده شده از سوی خبرگزاری ها و تحلیلگران بیشتر رسانه های صوتی تصویری نیز، که به سبب افزایش دادن به میزان بینندگان و شنوندگان رسانه خویش، با اضافه نمودن چاشنی های تحریک کننده به اصل خبر، موجب جلب همه دیدگاهها به این رخداد نوظهور می باشند؛ چنان پایشان را از دائره تعهدات بین المللی خارج گذاشته اند؛ که به قول ما ایرانی ها، با افزودن ” سیرداغ و نعناداغ ” بیشتر به این خبر، توجه همگان را، به این موضوع جلب می نمایند!
در وحشی بودن هر آدمی که بتواند انسانی دیگر را، با چنان روشهای فجیعیی به قتل برساند؛ هیچ تردیدی وجود ندارد و امری مبرهن است؛ و نیاز به هیچ تفسیر دیگری ندارد. این گروه جانی، پیش از هجوم به عراق، در سوریه نیز بسیار فعال بوده است. اما با این نام شهرت نداشتند؛ بلکه به عنوان نیروهائی که با هزینه و از سوی کشورهای سنّی نشین، برای مقابله با بشار اسد به سوریه رفته بودند؛ و با نیروهای نظامی این کشور می جنگیدند و در فعالیت بودند. اما بناگاه می بینیم، که نام جدیدی بر خویش می نهند( دولت اسلامی عراق و شام = داعش )، و به سوی عراق حمله ور می گردند!
آیا نباید از خودمان بپرسیم، مگر فقط کشور عراق شیعه نشین می باشد که داعش به آن تاخته است؟ آیا فقط نوری المالکی، حقوق اجتماعی اهل تسنن کشور را پایمال نموده؛ که اینها اینگونه سبوعانه به شیعیان عراق می تازند و زور می گویند و آنها را می کشند؟ همین چند روز پیش در موصل، کسانی را که به روش اهل تسنن، هنگام اقامه نماز، فریضه شان را بجا نیاورده اند؛ با توحش غیر قابل باوری مواجه گشته و آنها را به قتل رسانده اند. همانگونه که چندی پیش، در ویدیوئی که از جریانات سوریه منتشر شده بود دیدیم؛ که چه وحشیانه جنگنده ای را کشتند؛ سپس قلب وی را در آورده و می خوردند!
وقتی بزمجه ای مانند ابوبکر البغدادی، در مسجدی در شهر موصل، با طنازی از پله های محوطه بالا می رود؛ تا بر روی پودیوم روبروی حاضرین قرار بگیرد؛ سپس با تکبر و احساسی پیامبرگونه !! خطاب به جهانیان از خدا می گوید؛ و به همه مسلامانان دنیا پیشنهاد می کند؛ که از او پیروی کنند و به وی بپیوندند. میزان تنفر آدمی نسبت به دین قتل و تجاوز و چپاول اسلام ناب محمدی! از آنچه که قبلا بودیم بیشتر می گردد. یعنی دنیای کنونی و کل ممالک گیتی، حتی دستگاه آفرینش هستی و کائنات، اینقدر الکی و پوچ هستند، که هر موجود بی مقداری همانند ابوبکر خان البغدادی، که امر به ایشان مشتبه گردیده است؛ به خودش اجازه بدهد که با وقاحت کامل، و با تفاخری غیر قابل تصور، با آنهمه ژست تدین مآبانه، که همه شان تقلبی و بدون پشتوانه و اصالت معنوی و شعور انسانی و درک اجتماعی هستند؛ به بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان امر بکند؛ که از او اطاعت کرده و به وی بپیوندند؟!
به خوبی از تاریخ آموخته ایم، که هزار و چهارصد سال است؛ دشمنی میان سنّی ها و شیعیان ادامه دارد. اگر مالکی یک درصد هم مایل باشد که از کرسی نخست وزیری عراق پائین بیاید؟ از آن باب که بعدها مورد تمسخر و سرزنش سایر شیعیان، بخصوص تشویق کنندگانش در میان آخوندهای حکومت اسلامی قرار نگیرد. از مسند نخست وزیری کشور عراق کناره نخواهد گرفت. چه جهانیان را خوش آید و چه نه! اما آنچه در این رابطه حائز اهمیت می باشد؛ این نکته است که با این جریانات، بشار اسد دیگری در منطقه ظهور نکند؛ تا به همان روشی که وی دارد، در مقابل مخالفان خویش ایستادگی بکند؛ که تا همچنان بر کرسی ریاست باقی بماند. زیان افزون تر آنست، که به تدریج این سوی گیتی را، بشار اسدها و المالکی ها بپوشانند؛ و شعله های آتش جنگهای داخلی در کشورهای منطقه چنان ارتفاع بیابند؛ که اکنون به ذهن هیچیک از ما نرسد!
محترم مومنی