علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، در صفحه اینستاگرام خود، از رئیس قوه قضائیه خواسته است؛ که مهدی خزعلی را از زندان آزاد کند. وی در این باره چنین گفته است: ” طبق اخبار واصله از زندان اوین، وضعیت جسمی دکتر مهدی خزعلی، در اثر اعتصاب غذای خشک بسیار نامساعد است. البته برخی از مطالب منتشره از سوی ایشان، مورد تأیید اینجانب نیست؛ ولی بازداشت دوباره وی به عنوان تحمل مجازات، در حالی که محکومیت شش ساله حبس خود را گذرانده، و پرونده جدیدی هم برای او به دادگاه ارسال نشده است؛ غیرقانونی به نظر می رسد. از رئیس محترم قوه قضائیه می خواهم، از توهین های وی به خودشان بگذرند؛ و قبل از آنکه فاجعه ای به بار آید؛ دستور آزادی ایشان را صادر کنند. در اینجا دادیار ناظر بر زندان، و قاضی اجرای حکم، با توجه به این که حکم مجازاتی وجود ندارد؛ مسؤلیت مستقیم دارند.” !
با توجه به جملات آخر افاضات علی مطهری، فرزند برومند و کپی برابر اصل فیلسوف انقلاب مرتضی مطهری!!! و با میزان درک کامل و تشخیص مناسب هم میهنان گرامی، لازم به بیان نیست تا که مطرح گردد؛ با توجه به شایعات آماده شدن وی(علی مطهری)، جهت دست یافتن به مسند ریاست جمهوری دوره سیزدهم، جناب شان اگر در باره یک زندانی، آن هم از دوستان قدیمی شان حرفی می زنند یا مطلبی می نویسند؛ با قصد نمایش دادن بشردوستی خودشان است. زیرا اگر مخاطب او رئیس قوه قضائیه بوده(که چنین نوشته است)؛ بنابراین چه لزومی داشته که وی وظیفه و نقش دادیار و قاضی دادگاه را، به صادق آملی لاریجانی یادآوری بکند؟!
پس اگر ایشان قصد خودنمائی های بشردوستانه را دارد؟ آیا بهتر نیست به جای دکتر مهدی خزعلی، که هم پول دارد و هم پارتی های فراوان مانند نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، علی آقای مطهری یک نوک پا به زندان رجائی شهر کرج هم سری بزنند؛ تا از نزدیک وضعیت زندانیان در حالت اعتصاب غذا خبری به دست بیاورند. اگر قبول زحمت فرمودند و به آنجا رفتند؛ از اوضاع جسمی و روحی رضا شهابی، جعفر اقدامی، حسن صادقی، ابوالقاسم فولادوند، سعید ماسوری، محمد بنازاده امیرخیزی، سعید شیرزاد و بقیه این کسانی که نه پارتی و نه پول دارند بپرسند. تا در نهایت بشردوستی از این فرزندان ایرانزمین نیز، دلجوئی های پدارانه بفرمایند !
آری دکتر مهدی خزعلی، در چندین مصاحبه ای که با چند برنامه صدای آمریکا داشته است؛ افشاگری های مهمی در باره تخلفات سردمداران دزد و جنایتکار رژیم خودکامگان در جمهوری پلید اسلامی نموده است. اما در بار گذشته که ایشان زندانی گردیده بود؛ به شش سال زندان محکوم شده بوده است. ولی برخی از زندانیان نامبرده در بالا، که جرم شان هم سنگین تر از آقای خزعلی نبوده و نیست؛ محکوم به تحمل کردن زندان های طولانی تری گشته اند. حتی سعید ماسوری، به دلیل آن که هوادار گروه ضد ایرانی مجاهدین خلق بوده، محکوم به حبس ابد می باشد!
اعتصاب غذای کنونی این هفده تن زندانی زجائی شهر نیز به آن خاطر است؛ که دژخیمان سفاک و جلاد زندان رجائی شهر، ایشان را از بند عادی به بند ده این محبس منتقل نموده اند. آنها(زندانیان نامبرده) نیز، چون آگاهی کامل از چگونگی بند 10 این زندان دارند؛ با اعتصاب خوراک نمودن تلاش می کنند؛ که زندانبانان شقاوت پیشه آنجا، از این کار صرف نظر کنند؛ و آنها را به جای قبلی شان باز گردانند!
در شرایط کنونی، بر همگی ما ایرانیان، چه در برون و چه درون مرزهای میهن اشغال شده مان است؛ که به هر طریقی که امکان پذیر باشد؛ با عاملان ظلم و بی عدالتی در کشورمان بجنگیم؛ و برای دفاع کردن از این اسیران بدون حامی و دست تنها، هر کاری که از ما بر می آید را به انجام برسانیم. ریشه کن نمودن درخت جور و ستم و بیداد این حاکمیت نالایق آخوندی، تنها و یگانه راه حلی است؛ که ما را به سر منزل مقصود و مرادمان می رساند. اما چنانچه هر کسی بخواهد به تنهائی، در این مورد اقدام به کاری بکند؛ نه آنکه راه به جائی نخواهد برد. بلکه مانند همین زندانیان دربند، اسیر ستمکاری های بیشتر این جنایت پیشگان تبهکار می شود. بنابراین ، فقط اتحاد و همبستگی است که ایران را، از اشغال این قوم فاسد و قدرت پرست نجات می دهد؛ و ایرانیان رنجدیده و اسیر ستمهای مکرر آخوندهای ظالم را، از اسارت این دیوصفتان ددمنش رهائی می بخشد!
باری دیگر لازم است، که به همگی متصدیان نابخردی و ستمکاری در کشورمان هشدار بدهیم؛ دیری نخواهد پائید، که شما و هم پالکی های اهریمن تبار بدتر از خودتان، نیز دچار سرانجامی خواهید شد؛ که گریبان همه مستبدان دیکتاتور تاریخ را گرفته است. بدون تردید، روزی که حتما خواهد رسید؛ تاوان خون هائی که از بی گناهان ایرانزمین ریخته اید را پس خواهید داد. شکی هم نداشته باشید؛ که یکی از مهم ترین آداب و سنت های همیشه شدنی این جهان آن است؛ که اگر کسی بر رخساره یک فرد بی گناه، یک سیلی بی جا بزند. یا به فرد بی گناهی بدون هر گونه دلیلی ظلم و ستم نماید؛ تا همان سیلی را در موقعیتی دیگر، از ظالمی مانند خودش پس نگیرد؛ و مورد ستم فرد سنگین دل و جباری مانند خودش واقع نشود. از این دنیا نخواهد رفت!
” مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چو مور” !
محترم مومنی