آیا جام زهری به ظریف خورانده شد تا که استعفا داده بشود؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
291

چنانچه وزیر امور خارجه رژیم، واقعا خودش چنین تصمیمی را گرفته باشد؛ می توان گفت، در ظاهر امر ظریف، ظریف ترین لحظات و موقعیت را، برای اسعفا دادن از پست وزارت امور خارجه رژیم در نظر گرفته بود. اما این در شرایطی می تواند مصداق بیابد؛ که درست در هنگامی که مهمان ناخوانده به ایران رفته، و با رهبر و ریاست جمهوری حکومت دیدار عجولانه ای داشته است. و در این دیدارها قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس نیز همراه با بشار اسد، در هر دو دیدارهای وی با خامنه ای و روحانی حضور داشته است. این مورد(ملاقات غیر منتظره اسد و سلیمانی با رهبر و رئیس جمهوری حکومت اسلامی) ، نمی تواند بدون ارتباط به جریان استعفای ظریف از مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی تلقی بشود!

خود ظریف در این باره گفته است؛ بعد از انتشار تصاویر این دیدارها، که وی در آنها حضور نداشته است؛ او دیگر به عنوان وزیر امور خارجه حکومت اسلامی، در دنیا هیچ اعتباری ندارد!

تا اندازه زیادی هم حق با او است. کدام گفتگوی محرمانه ای میان اسد با خامنه ای و روحانی جریان داشته، که قاسم سلیمانی اجازه حضور دارد. اما محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه رژیم آخوندی، نمی بایست در این ملاقات ها حاضر می بوده است؟!

بیشتر تحلیگران رویدادهای سیاسی، مخصوصا در ارتباط با مسائل مربوط به جمهوری ملاها در ایران، و به ویژه در رابطه با چگونگی تصمیم گیری در حکومت اسلامی معتقد هستند؛ که در ایران کنونی، همه تصمیم گیری های مهم و نهائی، توسط خود خامنه ای به عنوان رهبر سیاسی – عقیدتی حاکمیت جبار آخوندی انجام شده و می شوند. موضوعی که نگارنده با آن کوچک ترین توافقی ندارم. زیرا رهبر، خودش هم بدون صلاحدیدهای فرماندهان سپاه پاسداران، مجوز تصمیم گیری در هیچ زمینه و موردی را ندارد. تا کنون هرگز هم چنین نکرده است. چون به درستی می داند؛ که اگر چنین کند؟ مانند زمان رهبری روح الله خمینی(امام سیزدهم شیعیان دنیا)، که چند بار به وی جام زهر خورانده شد. تا در نهایت، با تدابیر سپاه، با مرگ تدریجی مرد و به درک واصل شد. امکان پذیر خواهد بود؛ که امام چهاردهم شیعیان جهان سید علی خامنه ای نیز، با شیوه های مشابه کشته و نابود گردد. و او هم آنقدر درایت دارد و بیکار هم نیست. تا گزکی به دست اربابان اش بدهد؛ که به فنا و نیستی خودش منجر گردد!

از اینرو، سه مورد پنهانی می توانسته اند. نمایشنامه استعفا دادن ظریف را شکل داده، و وی را به چنین کاری مجبور نموده باشند. مورد اول می تواند، ارسال یک پیام خصوصی از سوی دولتمردان کنونی ایالات متحده آمریکا باشد؛ که احتمالا چون در رابطه با ظریف بوده است. خود وی نمی بایست که در این گفتگوها حضور می یافته است. از آنجائی که دیگران به این امر پی نبرند. پیام شان را به وسیله بشار اسد به ایشان ابلاغ کرده اند. اما چون سپاه پاسداران در همه جا و تمامی لحظات مربوط به رژیم جاسوس دارد. به این امر پی برده، جهت با خبر شدن از اصل پیام، سرلشگر قاسم سلیمانی را، همراه بشار اسد به این کار واداشته است. به خاطر آن که رهبری انقلاب هم قادر به مخالفت کردن با این موضوع نبوده است؛ حرف سپاهیان را به جان نیوشیده و چنین نموده است!

مورد دوم اما، بازی کردن خود آمریکا با سرکردگان جمهوری منفور اسلامی است. که چنین موردی را به گونه ای ترتیب داده است؛ که ضمن ایجاد تداخل و اختلاف میان مقامات حکومت اسلامی، یکی یکی شان را ناگزیر به استعفاء دادن نماید. تا بتواند از گل آلود شدن آب ناصاف دریای حاکمیت پلید جمهوری اسلامی، ماهی هائی را صید کند؛ که مدت هاست در پی تحقق دادن آن می باشد!

ولی مورد سوم، تبانی و اتحاد پوتین و نتانیاهو، جهت ایجاد کردن یک حکومت نظامی در ایران است. که سپاه پاسداران مخصوصا سردار قاسم سلیمانی، که به سردار سایه نیز شهرت دارد. دست به کار شده اند؛ که سه شخصیت اصلی جمهوری اسلامی( خامنه ای ، روحانی و ظریف) را، به جان همدیگر بیندازند. تا سران رژیم پلید و قدرت پرست اسلامی، خودشان زیر پای یکدیگر را خالی کنند؛ و به قعر اقیانوس نابودی سرنگون گردند!

به شاخ و شانه کشیدن های سپاه و اسرائیل برای همدیگر توجه نکنید. زیرا ولادیمیر پوتین در دنیای سیاست در این برهه زمانی، شخصیتی به ظاهر آرام است؛ که اگر مفاد مغز وی را باز کرده و ملاحظه نمائیم؟ به مورد ارزشمندی ( برای روس ها ) پی می بریم؛ که تشخیص دادن آن، رهنمودی جهت تثبیت استدلال بالا خواهد بود!

آنچه که برای روسیه به ویژه نزد پوتین بسیار حائز اهمیت است. ماندن کشورشان بر مقامی است؛ که چندین قرن از آغاز آن می گذرد. هنگامی که مردمان سرزمین تازه کشف شده آمریکا، با سرعت شگفتی آوری، « ره صد ساله » را، در مدت بسیار کوتاهی طی نمودند. در این رابطه نیز به درجه ابرقدرتی در جهان نائل گشتند. روس ها نیز به نسبت خودشان، دست کم در این سوی دنیا، قدرت عظیمی به حساب می آمدند؛ که با این شرایط، موقعیت گیتی در این سال ها، به گونه دو قطبی شده، و به همین شکل نیز به حیات خویش ادامه می دهد. در ارتباط با رقابت هائی، که روسها با آمریکا دارند؛ و نیز در رابطه با اختلافات ظاهری میان سپاه پاسداران با آمریکا، طبق معمول پوتین در فکر سوء استفاده از شرایط موجود است. تا با به دست گرفتن سلاح سپاه، موجودیت رژیم آخوندی را به خطر بیندازد!

از باب آن که روابط خصمانه میان اسرائیل با جمهوری اسلامی، می تواند تا ابدیت تاریخ ادامه داشته باشد؛ و نیز بر اساس به قدرت بیشتر رسیدن سپاه، و گرفتن افسار رژیم به دست خودشان، نیازمند سرکوب کردن حاکمیت کنونی برای برپائی یک حکومت نظامی در ایران می باشند. و این مورد برای شان بسیار حائز اهمیت است. صدالبته رسیدن به قدرتی به این بزرگی را، که در خواب و رؤیا هم نمی دیدند. و نیز به سبب آن که در رؤیای انجام دادن کارهای بزرگ به سر می برند. همچنین به دلیل آن که مانند آخوندها دشمنی شدید با اسرائیلی ها را ندارند. و….. فراموش نکنیم؛ که بی نهایت به ثروت اندوزی نیز علاقمند می باشند. هیچ اشکالی در تبانی میان خودشان با پوتین و نتانیاهو نمی بینند. حالا که همه شرایط به این آسانی برای شان فراهم گشته است. مگر دیوانه اند یا که مغز خر خورده اند؛ که به آن نپردازند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیسوئد يک شهروند سوئدى-عراقى را به دليل تجسس عليه عرب‌‌های اهوازی بازداشت كرد
مقاله بعدی« اگر بار گران بودیم رفتیم »!! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.