دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
پيش از اين كه درخواستي را از طرف مقابلمان داشته باشيم، بايد تصوري روشن از آنچه مي خواهيم نخست نزد خويش داشته باشيم و گرنه درخواست هايمان غيرعملي و غيرممكن خواهد بود و چه بسا نتيجه عكس مي دهد.
ارتش آزاد سوريه و ائتلاف سوريه كه مدام تكرار مي كنند، اسد نبايد در دولت آينده هيچ نقشي داشته باشد و بايد محاكمه شود، يعني منظورشان اين است كه آمريكا در ژنو 2 بايد به اسد بگويد كه داوطلبانه تسليم شود و داوطلبانه محاكمه اش را براي اعدام بپذيرد؟ و انتظار دارند كه اسد نيز طي مذاكره بپذيرد و خود را براي اعدام آماده و تسليم كند؟
وقتي مي گويم كه حتي نمي دانيد كه خود چه مي خواهيد يعني اين. آلمان نازي در جنگ دوم جهاني در انتهاي سراشيبي سقوط قرار گرفت و تنها در آن زمان برخي از ارتشيان آلمان حاضر شدند بدون اطلاع هيتلر با متفقين ارتباط برقرار كنند. آمريكا و بريتانيا و فرانسه توانستند با گفتگو با آنان با تلفات كمتر آلمان را تسخير كنند، در حالي كه استالين كه هر نوع مذاكره اي را قدغن كرده بود، با تلفات انساني بسيار زياد، آلمان را تسخير كرد. اما متفقين غربي براي تسليم ارتش آلمان تنها از آنان خواستند كه قرارداد ترك مخاصمه را امضا كنند. اما نگفتند كه بايد قبول كنيد كه محاكمه شويد و تعدادي نيز اعدام يا حبس ابد خواهيد شد. چون پرواضح است كه آنان نه تنها نمي پذيرفتند، بلكه عزم شان براي رزم جزم تر مي شد و مذاكرات شان به نتيجه كه نمي رسيد، حتي نتيجه عكس مي داد. اين در مورد اسد و هر كسي ديگر نيز صادق است و نمي توان از او انتظار داشت كه مذاكره مي كند تا بپذيرد كه اعدام شود! نگران ايد كه اسد در قدرت مي ماند؟ جاي نگراني زماني افزون تر است كه اسد در قدرت نباشد و شما تازه قدرت را بدست آورده باشيد و جنگ آدم خواران القاعده با شما شروع شود و ماه ها و شايد مثل عراق سال ها تداوم يابد! نمي خواهيد اسد در سوريه فردا نقش داشته باشد؟ پرواضح است با چنين كشتار و ويراني اي كه اسد راه انداخته، او كه هيچ، اقوام و نزديكان اش نيز نمي توانند در امنيت زندگي كنند؛ در سوريه كه هيچ حتي در خارج از كشور و حتي جسد پدرش در سوريه جاي نخواهد داشت و مردم خشگمين جسد او را از خاك بيرون خواهند كشيد و از سوريه به بيرون پرت خواهند كرد، حال اسد و اقوام زنده اش كه ديگر جاي خود. آمريكا و روسيه كه سهل است، حتي اگر القاعده اي ها، ارتش آزاد سوريه و تمامي رزمندگان تعهد بدهند كه اسد در قدرت و امنيت مي ماند، آيا آن هيچ تضميني براي اوست؟
فردا همان منشي اش، خودكارش را در سينه او فرو مي كند و آبدارچي اش، فرصت بيابد قطعات شكسته استكان چاي را در شكم اش فرو مي برد؛ چون هيچ خانواده و عشيره اي در سوريه نيست كه از آن جنگي كه او راه انداخته، آسيب نديده باشد و تقريباً تمام سوريه ويران شده است. شما اينك گرم جنگ هستيد و متوجه نيستيد، بگذاريد تا آتش جنگ خاموش شود تا آن گاه بفهميد كه چه فجايعي اتفاق افتاده است، آن وقت چه بسا پدر به پسر رحم نمي كند، چه رسد اسد و عمال اسد. اسد اگر مي خواست در امنيت زندگي كند مي بايست همچون بن علي به محض آغاز تظاهرات، سوريه را ترك مي كرد و به كار پزشكي اش مي پرداخت و براي مردم مفيد واقع مي شد، نه چنان جنگ و ويراني اي براي سوريه رقم زند كه تاريخ مانند آن سراغ ندارد و وقايع مشابه آن در تاريخ جهان از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كند. اتفاقاً تنها راه عملي نجات اسد، فرار او از سوريه است و اگر شما به اندازه كافي مجرب بوديد، نبايد اينك با اين همه ويراني ديگر چندان اصراري به رفتن اش مي كرديد، تا بماند و با تمام وجود خود و عمالش سزاي اعمالش را بچشند. هيچ امان نامه اي روي كاغذ نمي تواند تضميني براي بخشش اين همه خون هاي ريخته شده باشد. اگر كسي اين نكات را نمي داند، يا تاريخ را نخوانده يا از سياره اي ديگر به اينجا پا گذاشته كه قواعدش را نمي شناسد. به همين خشونت هاي عراق نگاه كنيد. آيا اين كشتارهاي بي رويه به خاطر حضور صرف مالكي است؟ هرگز؛ آن حاصل سال ها ديكتاتوري كهنه در عراق و تبعيض اقوام و مذاهب مختلف نسبت به يكديگر است كه آتش انتقام را روشن نگه داشته است. درگيري هاي مسلحانه حكومت ايران با مجاهدين خلق 32 و 33 سال پيش روشن شد كه هنوز نيز ادامه دارد و اصلاً از ايران بيرون رفته و در عراق و سوريه و نقاط ديگر به اشكال مختلف ادامه دارد. بي رحمانه قرباني كردن ديگري با تمام وجود يعني اين. يعني آتشي را روشن مي كنيد كه حداقل يك نسل را مي سوزاند، حتي اگر دست برتر را داشته باشيد.
جنبش سبز به شكلي مسالمت آميز شروع شد و تداوم يافت، اما آخوندهاي حكومتي و پاسداران بي ناموس ايران، مردم معترض را محارب خواندند. گفتم باشد، نشان تان خواهم داد كه محارب عليه ظلم يعني چه! جنبش سبز آرام گرفت و شعله هاي سوريه زبانه كشيد. رژيم ايران را به لفظ از دخالت در سوريه برحذر داشتم، اما آنان نه تنها پرهيز نكردند كه بيشتر به سوريه پا گذاشتند و درگيرش شدند (چون به فتنه و شيطنت خويش علاقه مند بودند) و خبر نداشتند كه تنها به لفظ و براي آن كه به حكم ديني اداي وظيفه كرده باشم، چنين مي گويم و آنان بدون اين كه بدانند آنچه را انجام مي دهند كه قلباً بدان تمايل داشتم تا به سوريه بيايند و در جوخه سوريه قصاص شوند. حالا شما ديگر روزي نيست كه از فرماندهان پاسداران بي ناموس ايراني و عمالشان را در سوريه مثل سگ (حيف سگ) كشته نبينيد و حتي بسياري از اجسادشان بدست آدم خواران القاعده مي افتد و در امان نيستند؛ آن هم به خاطر دفاع از كسي كه متحد پنهان اسرائيل است و چه چيز از اين دردناك تر كه كسي جانش را براي دفاع از كسي بدهد كه او را به دشمن اش فروخته باشد؛ و اين همه نيست مگر بدان سبب كه امروز آنان را در آتش خواسته هاي مظلومانه جوانان جنبش سبز و فريادهاي مادران داغدارشان مي بينم كه قصاص شان (مزدوران ايراني) هنوز نيز ادامه دارد و پايان نيافته است. به اين مي گويند، پاسخ مناسب در زمان مقتضي؛ آن هم به جانيان از خدا و دستان عدالتگر او بي خبر كه به نام دين جنايت مي كنند و بدان افتخار هم مي كنند. اسد با كاري كه كرده در سوريه و اين جهان كه سهل است، در آن دنيا نيز در امان نخواهد بود و من نگران فرزندان و نوه هاي او هستم كه سال هاي سال بايد بار سنگين نفرت و نفرين نسل هاي متمادي جدشان را بر دوش كشند و او حتي در حق آنان نيز ظلم كرده است.
ارتش آزاد سوريه در صورتي كه اوباما كمك هايي كه مدت هاست كه وعده اش را به شما داده، عملي كرد، به ژنو 2 مي آيد و در روند انتقال قدرت مشاركت مي كند و پس از آن به موقع به شما خواهم گفت كه چگونه حساب نه تنها اسد كه عمال و حاميان اش را يك به يك كف دست شان مي گذاريد؛ و گرنه عواقب تصميم اشتباه تان را خودتان مي بينيد. مواضع شش ماه گذشته تان به اين سوي تنها منجر به انزواي تدريجي تان شده و اين نشان مي دهد كه هيچ يك هنوز سياستمدار نيستيد. مقامات آمريكايي نيز پيش از آن كه پيشنهادي را با روسيه مطرح كرده و به تفاهم برسند، نخست با ائتلاف سوريه در ميان بگذارند و هماهنگ كنند تا ببينند ايشان آمادگي دارند يا خير و گرنه طرح مسائل بدون هماهنگي با آنان تنها منجر به شكاف مي شود. تصميم براي آتش بس و تداوم يا توقف حملات به رژيم اسد تا زمان برگزاري كنفرانس ژنو2–در صورت توافق دو طرفه- نيز با خودتان (ارتش آزاد سوريه و ائتلاف سوريه) است، اما بدانيد كه آتش بس شما با اسد، به معني حفظ توان خودتان و آتش بس براي خودتان است و رسيدگي به مردم و دادن خدمات توسط دولت موقت تان به مردم آسيب ديده سوريه است، اما به معني آتش بس براي اسد نخواهد بود، چون نيروهاي القاعده و تكفيري همچنان به جنگ با اسد ادامه خواهند داد و اين يكي از مزيت هاي موقعيت تان نسبت به اسد است (يعني عدم تصاحب دمشق توسط شما و حفظ آن توسط اسد منجر بدان شده و مي شود) كه مي توانيد با درايت از آن به نفع خود بهره بريد. درضمن، با هر پيشنهاد بين المللي كه –ولو مخالف ايد، مثل بچه ها سريع مواضع تان را اعلام و در بوق و كرنا نكنيد و اول ببينيد كه طرف مقابل تان و رژيم اسد چه موضعي مي گيرد و سپس بر اساس آن مواضع تان را اعلام كنيد تا هزينه هر تصميمي به گردن شما نيافتد. اين همه هم نگران نتايج كنفرانس ژنو نباشيد كه با وعده هاي داده به شما فرق داشته باشد، چون با هر مصوبه اي در مذاكرات ژنو كه مخالف بوديد، مي توانيد نپذيريد و در عمل بدان گردن نگذاريد و اسلحه را در سوريه زمين نگذاريد؛ مگر اين كه مذاكرات مطالبات تان را تأمين كند و تصور نكنيد كه با پذيرش مذاكرات ژنو وارد يك تونل غيرقابل بازگشت شده ايد. به نظر نمي رسد كه اسد پس از مذاكرات ژنو 2 حاضر به ترك قدرت باشد، كه در آن صورت شكست مذاكرات به حساب او گذاشته خواهد شد و آمريكا و متحدان اش به سوي حمله نظامي به او كشيده خواهند شد و ارتش آزاد نيز كمك هاي نظامي بيشتري دريافت خواهد كرد. اگر مي گوييد كه اسد مي خواهد زمان بخرد، زمان به نفع اسد و حاميان اش نيست تا استراتژي اش آن باشد. ماه قبل چه تعداد از فرماندهان رده بالاي ارتش اسد و حزب الله زنده بودند و حالا نيستند و اگر آن زمان به توافق با شما رسيده بودند، حالا زنده بودند، اما اينك به سزاي اعمال شان رسيدند و توافق ژنو ديگر آنان را زنده نخواهد كرد! هر ماه كه مي گذرد، ايران نه تنها حقوق ارتشيان و عمال اسد را به دلار پرداخت مي كرد كه بعداً حقوق و هزينه هاي سپاه قدس، حزب الله لبنان و شبه نظاميان مزدور عراقي نيز بدان ها افزوده شد و اين در حالي بود كه ايران در شرايط سخت تحريم جهاني بود. آمريكا به شكلي كاملاً حساب شده ايران را در سوريه درگير و زمين گير كرد، بدون اين كه هيچ سرباز آمريكايي در سوريه درگير باشد يا حتي آمريكا هزينه چنداني براي جنگ سوريه بكند، ايران، روسيه و رژيم اسد زحمت كشتار تروريست ها را نيز به شكلي نيابتي به جاي آمريكا مي كشيدند. دولت آمريكا به اين بازي ادامه داد تا فشار شديد اقتصادي و بحران هاي آن موجب شد كه عاقبت ايران به توافق اخير هسته اي ژنو تن داد. درست پس از پذيرش ايران، تاريخ دقيق مذاكرات ژنو 2 براي سوريه نيز تعيين شد و پيش از آن دولت اوباما كاملاً حساب شده تاريخ مذاكرات ژنو 2 را مدام عقب كشيد و هيچ تاريخ دقيقي نيز تعيين نمي كرد، تا به آنچه مي خواست كه ايران را وادارد، برسد و دقيقاً هم به نتيجه رسيد (بماند كه جناحي در آمريكا اين مقدار فشار به ايران را براي وادار ساختن مقامات ايران به رفتارهاي مسئولانه در منطقه هنوز كافي نمي دانند). اصلاً اتفاقي نيست كه آمريكا كشوري ابرقدرت شده و مانده است و آن ها سطحي از بازي هاي جهاني را مديريت مي كنند كه تاكنون هيچ كشوري، حتي روسيه و چين بدان دست نيافته اند. اين راه هم بدانيد مهمتر از هر سلاح و ارتشي، شطرنج حساب شده فرماندهان و سياستمداران كشورها است كه سوي پيروز ميدان را اعلام مي كند. در سوريه نيز فراموش نكنيد، هر چيز به موقع و در زمان و مكان مناسب اش؛ گام به گام و حساب شده و با درايت با هم پيش مي رويم. حجت تمام.