« آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت » !

0
1

بیان شدن عبارت بالا خطاب به آنانی است ؛ که حتی پس از شکست خوردن اهداف پلیدشان ، همچنان برای تحقق بخشیدن به آرمان های ضد بشری خویش ، بر دامنه اقدامات جاه طلبانه خود می افزایند ؛ و با پندارهای غلط شان در ارتباط با دست یافتن به پیروزی ، در مسیر اشتباهی که برگزیده اند پیش می روند !

هنگامی که هنوز حکومت بشار اسد در سوریه سقوط نکرده بود . سران حاکمیت زیاده طلب آخوندی ، از طریق مرز سوریه با لبنان سلاح های جنگی را که با هزینه از پول ملت ایران می ساختند ؛ را برای حزب الله به خصوص حماس می فرستادند . تا جنگجوئی شان درون منطقه ادامه داشته باشد . آنها با چنین ترفند های ضد بشری خود می خواهند ؛ که آرمان های قدرت پرستانه شان در خاور میانه را تحقق ببخشند !

اما اکنون با سر کار آمدن گروه انقلابی « تحریرالشام » و فرار بشار اسد از سوریه ، سران رژیم آخوندی دیگر نمی توانند ؛ از طریق راه قبلی برای حزب الله سلاح های جنگی خطرناک بفرستند . تا اسرائیل را شکست بدهند و ماجرا را به نفع خود و نیابتی های شان به پایانی خوش برسانند !

دولت انتقالی سوریه یک محموله قاچاق سلاح برای حزب الله لبنان را توقیف کرد . به گفته مقامات سوری ، این محموله قرار بوده از طریق « مسیرهای قاچاق » در مرز سوریه و لبنان به دست حزب الله برسد !

به گفته « دویچه وله » مقامات دولت انتقالی سوریه ، از کشف و توقیف یک محموله قاچاق سلاح برای حزب الله لبنان در مرز میان این دو کشور خبر دادند . آژانس امنیت مرزی سوریه نیز در روز یکشنبه ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵ ، تصویری را از این محموله از جمله شامل تفنگ های تهاجمی ، مهمات و راکت انداز را منتشر کرد !

به گفته مقامات سوری ، این محموله قرار بوده مانند دفعات پیش از راه « مسیرهای قاچاق » در مرز سوریه و لبنان به دست حزب الله برسد !

حکومت آخوندی اسلامی یکی از حامیان اصلی حزب الله لبنان به شمار می آید . از وقتی که حزب الله را در مرز میان اسرائیل و لبنان به وجود آورده است ؛ به طور مداوم برای شان از ایران سلاح های مختلف می فرستد . تا به این وسیله عقده هزار و چهار صد ساله مسلمان های شیعه علیه قوم یهود را درمان کند و بخواباند !

گروه شبه نظامی حماس که ریاست بخش سیاسی حزب الله در لبنان را بر عهده دارد . قبل از برقراری آتش بس میان آنها با اسرائیل ، در کنار مسیر هوائی ، از طریق مسیرهای زمینی از داخل خاک سوریه نیز با اسرائیل می جنگید . این گروه تا کنون میلیون ها دلار تسلیحات نظامی مورد نیاز خود را از سران حکومت آخوندی در ایران دریافت کرده است !

با سقوط بشار اسد متحد جمهوری اسلامی ، مسیر حیاتی حزب الله برای دریافت محموله قاچاق سلاح از ایران به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است ؛ و برای آخوندهای حاکم بر ایران میسر نیست ؛ که مانند چندی پیش تسلیحات مورد نیاز حماس را برای آنها ارسال کند !

در این میان اسرائیل هم در ماه ها و هفته های گذشته ، بارها با هدف مختل کردن حمل و نقل تسلیحات قاچاق ، مناطقی را در سوریه ، لبنان و منطقه مرزی بین این دو کشور مورد هدف نظامی خودش قرار داده است !

با اقدام منطقی گروه « تحریر الشام » ( کشف و ضبط نمودن محموله تسلیحات جنگی رژیم آخوندی ) که برای شاخه نظامی حزب الله « حماس » ارسال شده بود . دست سران تروریست پرور حکومت اسلامی بسته شد ؛ و آنها دیگر نخواهند توانست به « جنگ افروزی » های خودشان میان حماس و اسرائیل ادامه بدهند !

خامنه ای و سرکردگان سپاه پاسداران رژیم ملاها ، با این روش نا صحیح و ضد بشری خود نشان می دهند ؛ که آنچه در حاکمیت منحوس ایشان به انجام می رسد . به طور صد در صد به زیان ملت ایران و سرزمین بی همتای ایشان است !

ولی برای این اهریمنان تفاوتی ندارد ؛ که با چنین « دست و دلبازی هائی » که از دارائی ملت ایران برای گروه های تروریستی خودشان انجام می دهند . مردم کشور ما را بیش از پیش دچار تنگناهای اقتصادی در زندگی شان می کنند !

مساله مشکلات همه جانبه مردم ایران به خصوص در شرایط کنونی در زمینه اقتصادی ، همان موردی است که کم ترین اهمیتی برای حاکمیت جنایتکار آخوندی اسلامی ندارد . زیرا آنها که برای ارائه خدمات به ملت ایران ، و ایجاد تسهیلات در زندگی ایشان ، و نیز حذف نمودن مشکلات فراوان در زندگانی ایرانی ها بر اریکه قدرت ننشسته اند !

آنها جز برای غارت اموال مردم زیر سلطه خود ، به هیچ چیز دیگری نمی اندیشند . حتی بر آنچه که اکنون در ایران می گذرد بی توجه اند ؛ و برای شان تفاوتی ندارد ، که یک خانواده متوسط ایرانی در طول سال ، حد اکثر می تواند شش کیلو مواد پروتئینی مخصوصا پروتئین حیوانی مصرف کند !

مثال بارز این حقیقت ، اهدای سرمایه های نقدی مردم کشور ما توسط آخوندها برای مزدورشان ( رئیس جمهور بر کنار شده سوریه ) ، بیانگر خیانتکاری های دائمی سران این رژیم و حاکمیت خودکامه اسلامی علیه مردم ایران است . اما با آنچه که اکنون دولت انتقالی سوریه ، در باره چگونگی استفاده بشار اسد از هدایای نقدی آخوندها به رئیس جمهور برکنار شده این کشور می گویند . جریانی است که می تواند مورد توجه دقیق ملت ستمدیده ما ، از آنچه که رژیم با ایشان کرده و می کند قرار بگیرند . و از مظالم بی انتهای سران رژیم علیه خودشان آگاه تر بشوند !

حقایق تلخی از بلاهت پیشگی رهبر رژیم آخوندی ، و سوء استفاده های رئیس جمهور ساقط شده سوریه از قدرت ( بشار اسد ) مطرح شده است ؛ که باید خون ایرانیان با غیرت را به جوش بیاورد . که ثروت ملی ایشان توسط چه کسانی حیف و میل و نابود می شود ؟ در حالی که صاحبان اصلی آن ( ملت شریف ایران ) به لحاظ امکانات اقتصادی در چنین شرایط نا مساعدی در فقر کامل قرار دارند ؛ و متاسفانه بعضی از ایرانیان که در بخش ضعیف تر جامعه می باشند . از شدت نا امیدی و ناکامی و نامرادی دست به خودکشی می زنند و به زندگی شان خاتمه می دهند !

مزدور ضعیف و نوکر صفت رژیم آخوندی ( بشار اسد ) ، سال ها با پیروی از اوامر سران خودمحور حکومت اسلامی ( باز گذاشتن مرز میان سوریه و لبنان ، جهت رساندن تسلیحات به حماس ) ، به آخوندها فرصت سوء استفاده از موقعیت کشورش را می داد . تا با دریافت نمودن آنهمه پول از مقامات حکومت آخوندی اسلامی در ایران ، مرتب همسر شیک پوش خودش را به کشورهای اروپائی به ویژه فرانسه بفرستد ؛ تا زن خوش سلیقه و شیک پوش او در آنجا ، جهت خریدن زیبا و گران ترین لباس ها ، با « مدیست های » معروف فرانسوی ارتباط برقرار کند . و همیشه با پول ملت ایران ، یکی از شیک پوش ترین زنان جهان قلمداد بشود !

البته هر کسی هم که جای او بود ، چنانکه شوهرش به راحتی بتواند مشتی آخوند خیانت پیشه به ملت ایران را « تیغ بزند و فریب بدهد » ؛ و به هر بهانه ای قدرت پرست های حاکم بر ایران کنونی را بچاپد ؟ همین کاری را انجام می داد ؛ که زن بشار اسد هم نموده است !

البته فضاحت های بین المللی خامنه ای و دولتمردان حکومت ننگین او ، آنقدر زیاد هستند که نمی توان به همه آنها پرداخت . اما به جهت انتخاب کارشناسان مسائل سیاسی میان ( موضوعات مهم یا کم اهمیت ) ، اشتباهات سرکردگان حکومت اسلامی ، به خصوص خامنه ای رهبر ظاهرا مقتدر این رژیم ، باید به این صاحبنظران گفت : وقتی که مهم ترین عضو راس هرم قدرت در ایران مرتکب چنین اشتباهاتی بشود . دیگر از زیر دستان او به ویژه عاملان مصادر مهم مملکت باید چه انتظاری داشت ؟!

رهبر نخست حاکمیت اسلامی ( خمینی ) در شرایط اضطراری با نوشیدن « جام زهر » ، بر روی نتایج عملکردهای نابخردانه خودش سرپوش سیاستمدارانه گذاشت . ولی اکنون دومین رهبر حکومت اشغالگر آخوندی ( علی خامنه ای ) ، به یک دلیل پر اهمیت ، نمی تواند این راهکار خمینی را اجرا کند ؛ و با نوشیدن جام زهر ، خطاهای خودش را جبران نماید !

رهبر این حکومت رو به سرنگونی اشتباهاتی را مرتکب می شود ؛ که خود مقام عظما را هم زیر سوآل می برد !

او تا کنون چند بار در سخنرانی هایش برای امت اسلام ، از رابطه خود با خدا گفته است . همین چندی پیش مسائلی در باره مدیریت حکومت خود مطرح نمود ؛ که حین جملات خودش گفت : « گوئی خدا از زبان من حرف می زد . » !

او می داند برای فردی که مدعی چنین ارتباطی با آفریدگار جهان می باشد . نوشیدن « جام زهر » در موقعیت های خاص ، آسان ترین کنش سیاستمدارانه است . تا به مخاطبان خویش بگوید : من از طرف خدا برای چنین ماموریتی انتخاب شده ام ؛ و هر کاری که می کنم بر اساس « صلاحدید » خالق یکتا برای این سرزمین اسلامی و ملت مسلمان آن می باشد !

به عبارتی دیگر ، مراد خامنه ای از بیان چنین عبارت های تمسخر آمیز این است ؛ که به ملت ایران بگوید : « چه شما بپذیزید و یا نپذیرید ؟ من از جانب خدا ماموریت رهبری این کشور و راهنمائی ملت آن جهت رسیدن به « قله » های مرتفع قدرت و شهرت را دارم ؛ و مسؤلیت تمامی امور به ویژه مسائل مربوط به دنیای سیاست در جهان اسلام بر عهده من است . حال اگر در این رابطه گهگاه ناچار به « نوشیدن جام زهر » بشوم ؟ این را هم برای سربلندی ملت ایران انجام می دهم . » !

جناب مقام عظما ، لطفا اگر می خواهید کاری برای ملت ایران انجام بدهید ؟ در نخستین گام از مقام رهبری رژیم استعفا بدهید ؛ و در گام بعدی کلیت نظام منفور و ضد ایرانی حکومت آخوندی تان در ایران را سرنگون کنید . سپس به آنی که از زبان شما سخن می گوید ( خدای تان ) دستور بدهید !!! که هر چه زودتر شما را نزد خودش ببرد . تا با وجود کمبود امکانات الکترونیکی در ایران زیر چتر حاکمیت رهبر معظمی مانند شما ، ارتباط تان با شریک آسمانی شما قطع نشود !

اما در هر شرایطی فراموش نکنید ؛ آن زمانی که اکثریت مردم ایران به سخنان شما و همدستان تان بها می دادند . بر این پندار بودند : که فردی در مقام رهبری حکومت اسلامی دروغ نمی گوید . اما شما با آنچه در طول نزدیک به چهل سال رهبری تان در ایران نموده اید . ساده لوح ترین ها نیز اکنون می دانند ؛ آب شان با کسی که خودش را « خدا » می داند در یک مسیر جریان نمی یابد !

زمانی که مردم را فریب می دادید سپری شده و حتما باید بدانید : « آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت » !

مقاله قبلیکشف شبکه جاسوسی جمهوری اسلامی در قلب سیستم دفاع موشکی اسرائیل
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.