آنانی که سزاوار رسوا شدن بوده و هستند! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
382

حاکمیت آنهائی را که تا چند روز پیش، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی شان رضا ثقتی بود را چگونه توصیف کنیم؟!

سر انجام، زنگ پر سر و صدای « اوج مصیبت » برای سران بد نام و درمانده حکومت همواره رسوای آخوندی به صدا در آمد؛ و ننگ دیگری از پرونده آکنده از خطاهای فراوان ایشان را، نزد همگان در سراسر جهان آشکار ساخت!

آنهائی که از راه نرسیده، نام « فرهنگ و ارشاد اسلامی » را، بر روی تابلوی یکی از مهم ترین نهادهای خودشان نصب نمودند. اکنون با بر ملا شدن خبر « هم جنس باز » بودن یکی از همدستان و مهره های بیمار و کثیف رژیم شان، به جهانیان نشان دادند؛ که به درستی چنین نام و عنوانی، برازنده و شایسته این مرکز مهم حکومت اسلامی است. تا آنانی هم که نمی دانند نیز آگاه بشوند؛ و کاملا به کنه وجود این دروغپردازان و ساختار شالوده و ماهیت متظاهرین به دینمداری ایشان پی ببرند!

البته به تعبیر نگارنده این نوشتار « توضیح واضحات » است؛ غیر از این هم از کسانی که « سوره لوط » یکی از مهم ترین بخش های کتاب آسمانی آنهاست. انتظار دیگری نبوده و نیست. چونکه ایادی و مزدوران این پیروان اهریمن، جهت بالا بردن سطح آگاهی خود و پیروان شان از هر مساله ای، به خصوص در مورد مسائل جنسی، که در رساله های مجتهدان شیعه، که در همه یا بیشتر مندرجات این کتاب های فقهی مطرح گردیده را بخوانند و مقلد آنها باشند. زیرا در اسلام به ویژه شیعیان متدین به آئین اسلام، مقلد یک مجتهد بودن و تقلید نمودن از افکار و عقاید او، از ارکان رسمی مقررات شیعی است. به همین خاطر آنها را وا می دارند؛ که جهت ثابت کردن مسلمان بودن خودشان، می بایست که حتما از یک مجتهد شیعه مذهب تقلید کنند؛ و رساله او را بخوانند و به دستورات فقهی او عمل بکنند. تا که آگاهانه به موارد مطروحه در قوانین اسلامی پی ببرند. و هر کجا که مورد سؤآلی در باره این موضوعات واقع می شوند. در حد کارشناسی، پاسخ لازم را به پرسشگران خود بدهند!

کسانی که فتواها و متون رساله های این آیت الله های منتسب به « مراجع تقلید » در این آئین برخاسته از تعلیمات اسلامی را خوانده و مرور کرده اند. می دانند. که بیشترین مطالب و اشارات مجتهدین شیعه دوازده امامی، مربوط به توضیحات مسائل جنسی در کتاب های ایشان است؛ و در این ارتباط گوی سبقت را، از همترازان سایر مذاهب و زیرمجموعه های اسلام تاب محمدی خودشان هم ربوده اند!

مساله همجنس گرائی و عدم تمایل به آمیزش با جنس مخالف، موضوع جدیدی در میان نسل بشر نیست. اما چگونه مطرح کردن و بررسی این روابط نسبتا غیر عادی اجتماعی، موردی است که حتی در جوامع غربی هم مطلوبیت چندانی ندارد. چه رسد به شرقی ها، که سخن گفتن در باره چنین حقایقی نزد ایشان، تقریبا برای شان یک « تابوی » اجتماعی و پنهان کردنی به شمار می آید!

پاسدار محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی خامنه ای، با نگرانی از افشای فساد اخلاقی رضا ثقتی مدیر کل ارشاد استان گیلان گفته است: « آشکار کردن این موضوع حکم قاضی می خواهد.» ؛ احتمالا منظورش مربوط به افشا کننده تصاویر ایجاد رابطه جنسی رضا ثقتی با یکی از مفعولان او است؛ اما جناب شان آنقدر نادان تشریف دارد؛ که نمی داند تنها مدرک معتبر در این باره، فقط همین تصویر شرم آور است؛ و قاضی چه بخواهد و چه نه؟ ناگزیر است که بر مبنای آنچه که سند این ماجرا می باشد رای خود را صادر کند!

حکم قاضی؟! چرا وقتی نوبت به رسیدگی به یک جنجال ننگین حکومتی و دولتی خودتان می رسد؛ نیاز به صدور حکم قاضی است؟ اما هنگام ضرب و شتم زندانیان کشور ما در شکنجه گاه های خودتان، و کور کردن و معلول نمودن و کشتن معترضان بی گناه ایرانی در خیابان های سراسر میهن شان، دژخیمان وحشی شما منتظر صدور حکم قاضی نمی مانند؟ و جوانان بی گناه ما را، در همان محلی که این مبارزان ایرانی، شما نامردمان را مورد انتقاد خویش قرار می دهند. در کمتر از چند لحظه و بدون حضور یک قاضی معتبر، با شلیک رگبار سلاح های مرگبار خود می کشید؛ و هستی گرانبهای شان را از آنها می گیرید؟!

آیا در مفاد قانون اساسی حکومت اشغالگر تان، شکنجه های جسمی و روانی زندانیان، و کشتن بدون دلیل و غیر منطقی جوانان بی گناه ایرانی، که جهت اعلام نارضایتی شان از کنش های ضد بشری شما بر خاسته اند؛ دلیل و مدرکی جهت کشتن کسی، که برای ستاندن حق خود و هم میهنانش قیام نموده وجود دارد؟!

چنانچه پاسخ تان به این پرسش، قاطع و مثبت نیست؟ پس چرا این تمثیل « حق گرفتنی است » را در سال ننگین ۱۳۵۷ سر لوحه خیزش قدرت پرستانه خودتان علیه شهریاران حکومت ایرانساز پهلوی نمودید؟ و مردم ساده انگار آن موقع را دچار توهم کردید؛ که شما نه برای رسیدن به قدرت، بلکه جهت رساندن حقوق اجتماعی مظلوم به او، اقدام به تحقق بخشیدن به انقلاب منفورتان نمودید؟ و ایران مترقی و پیشرفته آن موقع را، در انتهای فهرست تمامی آمارهای بین المللی سازمان های حقوق بشری ثبت کردید؛ که اکنون حتی نام ممالکی که هم فقیرند و هم هیچ خبری از دموکراسی در آنها نیست. رکورد زده اید و در انتهای لیست می باشید؟!

آیا در طول حکومت ظالمانه تان در ایران، عاملان و مجریان قوانین غیر انسانی شما، در خیابان های کشور تحت استیلای تان، همواره منتظر صدور حکم قاضی می مانند و سپس به کشتار فرزندان این سرزمین می پردازند؟!

قالیباف در پاسخ به پرسش نماینده « صومعه سرا » گفته است: « در جلسه شورای امنیت ملی به این نوع روش هائی که خلاف قانون و شرع است؛ و افرادی که این کار را انجام می دهند متذکر شدم.» !

هنگامی که اعلام شد، که ویدئوی « لواط » مدیر کل ارشاد گیلان در کانال تلگرامی رادیو گیلان منتشر شده، و مدیر این کانال تلگرامی گفته که ماموران اداره اطلاعات استان گیلان، خواهر و خواهرزاده های او را بازداشت کرده اند. بالاخره پس از چند روز سکوت، اداره کل ارشاد گیلان اعلام کرد؛ که پرونده خطای مدیر کل ارشاد گیلان، برای رسیدگی دقیق به دستگاه قضا ارجاع شده و این موضوع نباید سبب تضعیف جبهه فرهنگی پر افتخار انقلاب اسلامی توسط بدخواهان و معاندین شود!

و این در حالی است، که مرتضی محمود وند نماینده خرم آباد در تذکری، انتشار ویدئوی مدیر کل ارشاد استان گیلان ( رضا ثقتی همجنس باز ) را « اوج مصیبت » خوانده و خواستار واکنش دولت رئیسی به آن شده است!

وی همچنین گفته است: « ما قرآن سوزی در کشور سوئد را محکوم کردیم. اما در حقیقت، توهین به قرآن کریم در همین گیلان رخ داده است. چرا نباید نسبت به این موضوع ورود داشته باشیم؟ امروز ما هیچ پاسخی برای بچه های مذهبی و حزب اللهی نداریم.» !

بیانات ابلهانه و بی سر و ته رئیس مجلس آخوندها در باره این رویداد حقارت آمیز، همان یک ذره اعتباری را که سردمداران حاکمیت ننگین اسلامی نزد خودشان داشتند را هم به باد داد !

مقاله قبلیتبعید روزنامه‌نگار به دلیل شکایت حمید رسایی
مقاله بعدی۱۲ فیلم برتر تاریخ سینما در مورد جنگ جهانی دوم
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.