تا جائی که می دانم ، پس از خلقت این کره خاکی توسط ایزد یکتا ، غیر از آنچه که درون آن است ؛ نخستین موجودی که « آدم » نامیده می شود و به شکل و شمایل ما بوده نیز آفریده شد !
این نخستین موجود که بشر نام او را « آدم » گذاشته است ؛ مدت های طولانی تنها بود و هم صحبتی نداشت . او به شدت از این موقعیت رنج می برد ؛ و در آرزوی داشتن همراهی به سان خودش در چرخه هستی بود . به همین خاطر از پروردگارش خواست که همراه و یار و مصاحبی مانند خودش داشته باشد . از اینرو آفریدگار این جهان اعجاب برانگیز ، « حوا » را نیز خلق نمود ؛ تا « آدم » در آن مسیر نا شناخته و پر رمز و راز تنها و بدون همدم نباشد !
به سیاق آنچه که از خلقت این دنیای حیرت بر انگیز و طبیعت خاص آن می دانیم . حضور اینهمه موجودات زنده در جهان ما شگفتی بر انگیز و حیرت آور است ؛ و از آنجائی که به اراده خالق یگانه ، که می خواست زمین را به داشتن برجسته ترین موجودات زنده ای که در آن آفریده بود هستی جاودانه ببخشد ؛ این کره خاکی را به داشتن تعداد بی شماری از نسل آدم و حوا کثرت ببخشد . و دو پسر ( قابیل و هابیل ) را به آنها داد . البته اینها نام هائی هستند که پیامبران اولوالعزم ! ( دارندگان کتاب های آسمانی ! ) مطرح کرده اند . و برای نسل بشر به خصوص در این ورطه زمانی اهمیتی ندارد ؛ که ما آنها را با نام های « قابیل و هابیل » بشناسیم یا هیچ اسمی بر آنها ننهیم ؟!
آن دو نیز در همان شرایط رشد کردند و به بزرگسالی رسیدند . و همه جا با هم به دنبال شکار کردن یک جانور برای تهیه « رزق و روزی » خود می رفتند ؛ و جهت ارتزاق و سیر کردن شکم شان به جست و جوی چیزی خوردنی می پرداختند !
یک بار مشاجره شدیدی میان پسران آدم و حوا « قابیل و هابیل » در گرفت . و « هابیل » به دست برادر بزرگش « قابیل » ( نخستین قاتل در جهان ) کشته شد !
آن اولین قاتل در این دنیای بزرگ ، متفکرانه در کنار جنازه نخستین مقتول جهان نشسته بود ؛ و نمی دانست با آن چه کند ؟!
به ناگاه کلاغی را دید که لاشه یک پرنده مرده را در میان دو منقار خود داشت و به این سو و آن سو می پرید . سپس در نقطه ای از آنجا ، خاک های زمین را با منقارش کنار کشید و لاشه آن پرنده مرده را درون آن چاله گذاشت ؛ و بعد خاک ها را بر روی آن ریخت و پرواز نمود و رفت !
در آن لحظات قابیل از آن پرنده آموخت ؛ که چگونه خودش را از شر جسد برادرش که کشته بود نجات بدهد ؟ آنگاه او نیز زمین را به اندازه ای که با اندام هابیل تناسب داشته باشد از خاک تهی نمود ؛ و جنازه او را در آن اولین گور جهان مخفی نمود . اما چه سود ، که در آنجا آخوندی حضور نداشت ؛ که برای آن نخستین آدم مرده در جهان « نماز میت » بخواند !
رفتن به گورستان اموات و تجلیل نمودن از مردگان و حرف زدن با آن جسد بی جانی که در زیر آنهمه خاک تیره دفن شده است . با عقلانیت آدم های دانا تناقض دارد . اما متاسفانه در میان هم جنسان ما ، به ویژه ایرانیانی که افتخار مسلمان و پیرو آئین محمد بودن را با خود یدک می کشند . رفتن به حرم امامان و امامزاده ها و دیگر شخصیت های دینی ، امری رایج گشته است . و بدتر از آن ، حاجت طلبیدن شان از اجساد بی جان آن مردگان می باشد ؛ که به نیابت از سوی پروردگار یگانه ، صدای آنها را بشنوند و نیازهای شان را بر آورده کنند !
این بلاهت و نادانی محض را چه کسانی بر این بی خردان تحمیل کرده اند ؟ پاسخ به این پرسش سخت نیست . همیشه در میان نسل بشر ، تعدادی از آنها زیاد اهل زحمت کشیدن و انجام دادن کارهای سخت برای گذران زندگی خود نیستند ( مانند آخوندها که با خواندن روضه برای نابخردان مفتخوری می کنند و ترجیح می دهند ؛ که با فریب دادن دیگران معاش خود و خانواده شان را تامین کنند !
در میان حکومت های پادشاهی در کشور ما ، سلسله « دینزده » ( صفویان ) که به شدت مبتلا به « دگماتیسم مذهبی » بودند . برنامه رفتن مسلمان ها بر سر مزار مردگان ، و شرکت نمودن آنها در مراسم سوگواری برای سالروز مرگ شخصیت های اسلامی را طراحی کردند ؛ تا در این رابطه ، جهت حفظ نمودن اعتبار بزرگان آئین اسلام در ایران ، « گوی سبقت » را از دیگر سلسله های پادشاهی بربایند . تا نام شان در میان بقیه شاهان دینمدار اسلام پناه در ایران ، در بالای فهرست اسامی خائنین به کشور اهورائی و ملت آریائی کهندیار ما ثبت بشود !
ای کاش قضیه به ساختن مساجد در کشورمان ختم می شد ؛ آنها مساجد را نه فقط برای حضور نمازگزاران می ساختند . بلکه مرادشان این بود ؛ که امامان جماعت حاضران در مساجد را ، برای رفتن به حرم های مزار بزرگان دین اسلام تشویق کنند . تا…… شاهان « خشکه مقدس » این سلسله ، افتخار به وجود آوردن تعداد بیشتری زوار مکان های متبرکه را نصیب خود و بازماندگان شان بنمایند !
وقتی که داخل یک حرم « مقدس » می شدید ، می توانستید مشاهده کنید ؛ که بسیاری از زوار این یا آن امام و امامزاده چگونه به ضریح طلائی آن قدیس عالم اسلام می چسبیدند و زار می زدند ؛ که « آقا » بزرگواری نماید و فلان حاجت آنها را بر آورده کند !
چه افرادی « مشرک » قلمداد می شوند ؟ آنانی که نیازشان را از پروردگار خویش طلب نمی کنند ؛ و خواسته های خویش را نزد شریکانی که برای خدای شان خلق کرده اند مطرح می سازند . بعضی از مسلمان ها معتقد هستند . که آن شخصیت های مذهبی نزد خدا بیش از بقیه اعتبار دارند . به همین خاطر به « حرم های مطهر » آنها می روند ؛ تا ایشان از خدا بخواهند که حاجات بندگان خودش را بر آورده کند !
بت پرست فقط کسانی نیستند که پاهای بت های سنگی را ببوسند و از آن خدایان بی جان درخواست کنند ؛ که این یا فلان خواسته آنها را اجابت نماید . و پیروان شان برای جلب رضایت آن خدای سنگی ، آدم هائی را که در مقام فرزندان یا نوادگان بزرگان دین اسلام می باشند را گرامی بدارند ؛ و همه روزه تعدادی از مسلمان های فریبخورده ، جهت زیارت کردن گورستان آنها به مکان های پیشوایان و رهبران دینی خود می روند !
و زوارشان نیز همان بت پرست هائی می باشند ؛ که از سنگ و چوب برای خودشان خدایانی می ساختند ؛ و در روزهای خاصی وحشیانه چند جوان بی گناه را ، برای شاد نمودن آن خدای سنگی قربانی می نمودند !
متاسفانه در زمان حکومت سلسله صفویه در میهن مان ، این تحجرات فکری در میان بسیاری از ایرانیان به وجود آمد ؛ و مردم بیش از گذشته برای زیارت نمودن بتکده های اسلامی می رفتند ؛ و این ننگ بزرگ که یکتاپرستی ایرانیان آریائی را تا حدود زیادی تخریب نمود . اکنون و در این برهه زمانی به شکل جدیدی گسترش بیشتری یافته است . و همه روزه بسیاری از مسلمان های دو آتشه و بازماندگان آن نابخردان ، پول هائی را که باید برای رشد و ترقی فرزندان شان به مصرف برسانند . را برای رفتن به بارگاه این امام یا آن امامزاده هزینه می نمایند . حتی بعضی از آنها تصمیم می گیرند ؛ که اگر « آقا » حاجت شان را بر آورده کند ؟ با پای پیاده به زیارت ضریح مقدس او بروند !
بت پرستی ، آنهم پس از قرن های متمادی که مردم از آن عبور کرده بودند . اکنون رواج بیشتری یافته ، در حدی که متاسفانه همه روزه ، تعداد زیادی از هم میهنان ما ، حتی به مزار خمینی جلاد هم می روند ؛ و مقبره آن جنایتکار را هم زیارت می کنند !
همین یک نمونه برای صاحبان عقل و درایت کافی است که بدانند و درک بکنند ؛ که چرا نه خمینی و نه خامنه ای ، هیچگاه به آنانی که ایشان را « امام خمینی » و « امام خامنه ای » می نامند نمی گویند : ما هم بشری مثل خودتان هستیم ؛ و شایسته نیست که لقب بزرگان دین را به ما بدهید !
البته که هرگز چنین نخواهند کرد . زیرا مردم در می یابند ، که آن امامان و امامزده ها نیز ، از جرگه همین دروغپردازان و خائنان به بشریت بوده اند !