رژیم فناتیک و واپسگرای ملاهای تازی تبار در ایران، که کلیت آن با فرهنگ و قومیت ما ایرانیان، هیچگونه تناسب و انطباقی ندارد. و بزرگ ترین آرزوی مان، سرنگونی آن و برچیده شدن بساط این حکومت ضد بشری و ضد ایرانی در میهن مان است. هیچگاه نظر منصفانه ای نسبت به نیمی از ملت کشورمان، که زنان ایرانی در تمامی پایگاه های اجتماعی در کشور می باشند نداشته است!
در طول سی و اندی سال گذشته، که این جانیان مملکت اهورائی ما را اشغال نموده اند؛ از همان نخستین روزهای انقلاب پلیدشان، حتی یک بار هم در باب اهمیت موجودیت زن، حتی در معنای عام آن نیز، نه سخنی گفته اند؛ و نه هیچ برنامه جهت بزرگداشت مقام زن طرح و اجرا نموده اند. این کنش ضد بشری سیه دلان حکومت آخوندی، حتی با صدر اسلام نیز مغایرت زیادی دارد. در آن روزگار، همانطوری که در کتب تاریخ اسلام آمده است؛ از زنان برجسته آن زمان تجلیل می کردند؛ و برای شان ارج و منزلت خاصی قائل بودند. خود آخوندهای حکومتی و حوزوی و سایر ملاهای کت و شلواری بدون عبا و عمامه نیز، در باره ” سمیه ” نخستین بانوی شهید در اسلام، یا زنی که فرزند او ” وهب ” نامیده می شد، و آن زن در صدر اسلام دلاوری هائی نموده بود؛ بدون ذکر نام او، وی را فقط با عنوان ” مادر وهب ” مطرح می نمایند؛ و به نیکی از وی یاد می کنند!
سرمایه گذاری های خدیجه ثروتمندترین بانوی عربستان، که محمد بیست و پنج ساله بازرگانی مال التجاره ی آن زن چهل ساله را می نمود؛ و پس از مدتی هم با محمد ازدواج کرد. یا فاطمه دختر محمد و خدیجه، که به همسری پسرعموی پدرش علی، که امام اول شیعیان است در آمده بود. همچنین دو دختر علی و فاطمه ام کلثوم و زینب، و تعداد دیگری از زنان مسلمان آن دوران را، با اجلال و کرامت خاصی یادآوری می کنند. اما وقتی به زنان ایرانی می رسند؛ حتی از زنان مامدار ایرانزمین، هیچ تجلیلی به عمل نمی آورند؛ و کوچک ترین ارزش اجتماعی و فردی و مدنی را برای ایشان قائل نمی شوند!
عرب به مرد ” رجل ” می گوید؛ جمع آن نیز ” رجال ” است. در دنیای سیاست نزد ایشان، سیاستمداران را از هر جنسی که باشند(مرد یا زن) رجل سیاسی می نامند. اما آخوندهای بی خرد و جنایتکاران رژیم ملاها در ایران، از باب آنکه زنان را در جایگاه پائین تری نسبت به مردان قلمداد بکنند. با سوء استفاده از معنای ” رجال سیاسی = مردان سیاست” ، تلاش می نمایند تا که برای این بخش مهم و گسترده از ملت ایرانی، بهای چندانی در نظر نگیرند؛ و به آنان مهلت و فرصت نشان دادن توان و استعداد خودشان در صحنه های اجتماعی در کشور را نمی دهند!
اگر در هر کابینه ای از دولت های بی کفایت جمهوری ننگین اسلامی، تا کنون یک زن به عنوان معاون رئیس جمهور در امور زنان در نظرگرفته شده است؟ یا اگر چند تن از زنان کشور توانسته اند؛ درون مجلس شورای اسلامی شان، به نمایندگی از سوی مردمان بخشی از سرزمین ما، حضوری همواره آمیخته با سکوت داشته باشند؟ این نیز از حیله های آشکار دست اندر کاران حاکمیت اهریمنی اسلامی است. تا نمایش دخالت دادن زنان در امور مملکتی را به اجرا بگذارند!
اگر راست می گویند، چرا از چند زنی، که اعلام آمادگی برای شرکت کردن در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم نموده بودند؛ حتی یک تن از آنان را هم تعیین صلاحیت ننمودند؟ عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت کنونی رژیم سفله و پست آخودی، با تأکید بر دیدگاه شورای نگهبان، در امر تعیین صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری در رژیم شان، که به استناد یکی از بندهای قانون اساسی جمهوری شان، که می گوید کاندیدای ریاست جمهوری در این حکومت، بایستی که از میان ” رجال سیاسی ” برگزیده بشوند. در کمال وقاحت گفته است: ” زنان از جمله رجال سیاسی در کشور نیستند. ” !
در نخستین روز نامنویسی داوطلبان شرکت در انتخابات، از میان صد و بیست و شش نفری که آمادگی خود را اعلام کردند؛ شش تن آنها زن بودند. در همان موقع نیز وزیر نامحترم کشور در دولت حسن روحانی، نامنویسی آنان را مغایر با قانون اساسی کشور نامید. یعنی با بازی کردن با کلمات، و سوء استفاده نمودن از عبارت ” رجال سیاسی ” ، می خواهند تا هر زمانی که حکومت نحس و پلیدشان بر سر کار است؛ زنان ایرانی را مشمول این حیله ی ناجوانمردانه و ریاکارانه خویش بنمایند؛ و در عمل، نیمی از مردم فعال کشور را، از حیطه ی قابلیت هائی که دارند حذف کنند. البته یکی از دلائل عمده این کار، ضعف خود ناپاک شان در امور جنسی ایشان است. چنانچه یک زن در مسند مهمی از مقام های اجتماعی قرار بگیرد؛ طبیعی است که عده ای از مردان در مکانی که آن زن به خدمت اشتغال دارد؛ از همکاران مستقیم و غیر مستقیم وی خواهند بود. این حرامزادگان نفس پرست و ” زن باره ” ، از آنجائی که به ضعف خویش نسبت به جماعت زن آگاهی کامل را دارند. حق مسلم زنان ایرانی، در انجام دادن کارهای کلیدی در کشور را، زیر پا می گذارند. تا نفس پلیدشان با دیدن این موجودات بی بدیل در محل کارشان، یا درجائی که این مردان از مراجعان آنها می باشند؛ دستخوش فریب خوردن از اهریمن نشود. و هوس شیطانی نگاه به آن زن و سخن گفتن با او، ایشان را گمراه نگرداند!
در سوره بیست و چهارم کتاب مقدس شان قرآن، که ” النور ” نام دارد؛ خالق شان در باب مسأله حجاب، که هیچ ارتباطی به پوشش از سر تا به پای زنان را ندارد. و مفهوم حجاب را پوشاندن چشم از حرام مطرح می نماید. ابتدا به مردان سفارش می کند، که چشمان خویش را از نگاه حرام باز دارند. اما مردان مسلمان، به سبب ضعف زیادی که در مسأله جنسی در نفس خویش دارند؛ بار این فرمان خدای شان را نیز، بر گردن زنان مسلمان می اندازند؛ و ایشان را ملزم به حفظ نمودن حجابی می کنند؛ که در هیچ کجای همان قرآن شان، حتی یک آیه در باب پوشانده شدن موهای زنان نیامده است. اصلا واژه ” مو ” در آن وجود ندارد!
آفریدگاری که خودش همگی ما را آفریده و پرورده است؛ هرگز برای مخلوق خویش سختی و حرمان و مرارت را نیآفریده، آنچه که از بدی و سختی در جوامع بشری، به ویژه در میان مسلمانهای چند آتشه، و بخصوص بین شیعیان مبتلا به دگماتیسم مذهبی وجود دارند؛ در نتیجه نادانی های خود همین مخلوق بی خرد و سودپرست است. در نگاه نخستین، زن و مرد هیچ امتیازی بر یکدیگر ندارند؛ آنچه که برخی شان را بر بعضی دیگر برتری می دهد؛ موضوع جنسیتی ایشان نیست. بلکه میزان کرامت انسانی ایشان، اعتبار و درجه اجتماعی شان، و کنش های برخاسته از اخلاق و سیرت و کردار منطبق بر رعایت حقوق همنوعان آنهاست. که کار همه کس نیست، چه مرد باشند و چه زن؟!
محترم مومنی