چرا آمریکا می خواهد درآمد نفتی رژیم ایران را به صفر برساند؟! محترم مومنی روحی

0
281

کم تر سرزمینی در جهان وجود دارد؛ که بدون درآمدهای برخاسته از فروش اقلام صادراتی خویش، بتواند به راحتی چرخ های اقتصادی آن دیار را، به سوی پیشرفت همه جانبه کشورشان، و ایجاد کردن امکانات ترقی و رفاه برای شهروندان آن به حرکت در بیآورد. از این باب دولتمردان بیشتر ممالک دنیا بر آنند؛ که اگر میهن شان از دارا بودن منابع طبیعی بی بهره است. با ایجاد نمودن تمهیدات صنعتی در آن سرزمین، و صدور تولیدات و فرآورده های فنی و صنعتی سرزمین شان به دیگر کشورهای گیتی بتوانند؛ جایگزین مناسب و مطلوبی، جهت رفع کردن کاستی های اقتصادی مملکت خود به وجود بیآورند!

در حالی که کهندیار ایرانزمین، از هر دو امکانات طبیعی خوب و صنعتی نسبتا خوب برخوردار می باشد. اما در اثر مدیریت نابخردانه سران جمهوری بری از تدبیر و تعقل اسلامی، و نیز ناپاکی و دزد صفتی دست اندرکاران این رژیم اهریمنی در ایران، اولا امکانات صادراتی کشورمان، فقط به چند قلم محدود گشته است؛ دوم هم، درآمدهای به وجود آمده از فروش نفت و گاز و سایر محصولات صادراتی، جز به جیب آقایان و انباشته شدن آن در حساب های شان در بانک های خارج از کشور، به هیچ مصرف دیگر نرسیده و نخواهند رسید. ملت دربند ایرانزمین هم، به همان امکانات کمی که دارند قناعت می کنند؛ و از این جنایت پیشگان نمی پرسند: با درآمدهای فراوان از فروش نفت و گاز و قالی های بی نظیر و سایر فرش های دستبافت مانند جاجیم و گلیم و انواع آجیل های ممتاز و زعفران درجه یک جهان و صنایع دستی کشورمان، کدام طرح های علمی و صنعتی در مملکت را ایجاد کرده و به سامان رسانیده اید؟ کدام تولیدات نوین، برای پیشرفت علوم مختلف و رشد و نمو فرزندان ایرانزمین را به وجود آورده اید؟!

آیا به آنچه که کودکان و نوجوانان و جوانان ایرانی، جهت آموختن علوم مترقی که در دنیای کنونی وجود دارند اندیشیده اید؟ آیا اصولا هیچگاه به آینده فرزندان میهن مان، که از هوشمندترین مردمان این گیتی پهناور می باشند فکر می کنید؟ آیا به خانواده های فرزندان میهن مان، که رو به ایجاد ترقی در مملکت شان پیش می روند؛ امکانات لازم جهت به وجود آوردن این مهم را می دهید؟ تا که بتوانند با طیب خاطر، به تربیت و پرورش نوباوگان خویش بپردازند؟ یا آن که این فرزندان ایرانزمین را، با بیش از پیش در تنگناهای آزار دهنده گذاشتن اولیای شان، که خودتان برای آنها به وجود آورده و می آورید. به چنان نا به سامانی های زیادتر اجتماعی محکوم می کنید؛ و خانواده های سرشکسته آنها را نیز به خموشی و تحمل کردن همه این مشکلات وا می دارید؟!

برخی از هم میهنانی که به مراتب برشمرده شده در بالا توجه زیادی ندارند. تمامی هم و غم و کوشش خودشان را بر این موضوع متمرکز نموده و می نمایند؛ که اگر یک ایرانی درست اندیش و واقع بین، به یک یا چند اقدام مفید از جانب پرزیدنت دونالد ترامپ، برای آگاه ساختن هم میهنان ما در برون و درون کشورمان اشاره کنند. به ایشان بتازند و رئیس جمههوری ایالات متحده را، به باد توهین های خویش تحقیر نمایند. غافل از آن که، چه بسا در میان حکومت های متفاوت در این جهان، اکنون و در این برهه زمانی، تنها کنش ها و سخنان و اقدامات آقای ترامپ و همکاران ایشان است؛ که سرانجام پوزه کثیف سران پلید حاکمیت جمهوری ننگین اسلامی در ایران را، به خاک مذلت ایشان بمالند. تا همگان به ویژه مردم ایران دریابند؛ که دست اندر کاران تازی تبار حکومت اشغالگر آخوندی در ایران، به چه کارهای ضد بشری و بری از کردارهای انسانی می پردازند؟!

دولت آقای ترامپ، برای مجبور کردن رهبران رژیم کنونی در ایران به تغییر رفتارشان، به طرح خود برای کاستن از درآمد نفت خام ایران به صفر پایبند است. همین موضوع و انتشار آن توسط دولت ترامپ موجب واکنش روز سه شنبه حسن روحانی شد(تهدید کردن به بستن « تنگه هرمز»). روحانی و سایر عمال دزد و جانی حکومت اسلامی، اکنون مانند گرگ تیر خورده ای هستند؛ که فقط می توانند زوزه بکشند. کاری که طی چهل سال گذشته انجام داده و به آن عادت دارند!

اما آمریکا چگونه می خواهد این کار را انجام بدهد؟ روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشته است: برایان هوک، مدیر سیاستگذاری وزارت امور خارجه آمریکا می گوید: « هدف ما افزایش فشار بر رژیم ایران، برای تقلیل درآمد حاصل از فروش نفت خام آنها به صفر است. ما به صورت مورد به مورد، آماده همکاری با کشورهائی هستیم؛ که واردات نفتی شان از ایران را کاهش می دهند. اما همانند دیگر تحریم ها، قصد اعطای معافیت، یا صدور مجوز به دیگر کشورها، یا شرکت های معامله کننده با ایران را نداریم.» !

چنانچه در خبرها آمده بود؛ در شرایط کنونی، بازار نفت، هفته پر تلاطمی را پشت سر گذاشته است. یک مقام دیگر وزارت امور خارجه آمریکا پیش تر به خبرنگاران گفته بود: واشنگتن احتمالا برای شرکت های خارجی ادامه دهنده تجارت در هر زمینه ای، به خصوص در مورد نفت با ایران، برای شان معافیت از تحریم های ثانویه آمریکا را قائل نخواهد شد!

پس از این گفته ها، بهای نفت خام آمریکا برای اولین بار از نوامبر ۲۰۱۴، با ۸ درصد افزایش به ۷۴ دلار در هر بشکه صعود کرد. این افزایش بهای نفت، تازه ترین پیامد خروج دولت ترامپ از توافق هسته ای ایران بود. هفته پیش وزیر اقتصاد ترکیه گفته بود: کشورش از طرح آمریکا برای توقف واردات نفت از ایران پیروی نخواهد کرد. تحلیلگران معتقد هستند: ممنوعیت خرید نفت از ایران، موجب کاهش عرضه در بازار جهانی شده و می تواند؛ به افزایش بهای بنزین در آمریکا، و سایر کشورهای جهان بیانجامد!

پرزیدنت ترامپ روز شنبه نهم جولای ۲۰۱۸ میلادی، از موافقت ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی، با افزایش گسترده تولید نفت آن کشور، با هدف پایین آوردن بهای نفت خبر داد!

برایان هوک، مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا، روز دوشنبه یازدهم جولای ابراز اطمینان کرد؛ که سیاست تحریم های آمریکا علیه رژیم ملاها در ایران، به کمبود جدی در عرضه انرژی منجر نخواهد شد. ولی تحلیلگران، درباره توان ریاض در افزایش روزانه ۲ میلیون بشکه ای نفت مورد نظر پرزیدنت ترامپ ابراز تردید کرده اند!

اما برایان هوک گفته است:« ما در تلاش هستیم، که برای به حداقل رساندن اختلال در بازار جهانی نفت، تدابیر لازم را به کار ببریم. در ضمن اطمینان هم داریم، که در این رابطه ظرفیت ذخیره جهانی کافی نیز وجود دارد.»!

هر چند که در باره اقدامات « فی البداهه » پرزیدنت ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، به هیچوجه امکان هیچگونه پیش بینی وجود ندارد. اما به دلیل عقل و با توجه به نتایج منطقی، که از تحریم فروش نفت ایران به خریداران آن به دست می آید. می توان به این نتیجه قطعی رسید؛ که چون تا حدود زیادی، فقط با بهای فروختن نفت ایران به خریداران آن است؛ که حکومت خودکامه اسلامی و دولت های بی کفایت آن، در طول چهار دهه اخیر توانسته اند؛ که چرخ های اقتصاد همیشه ورشکسته کشور را به حرکت در بیآورند. باید به این که با به نقطه صفر رساندن درآمد نفتی حکومت ملاها در ایران، چه زیان هنگفتی به این رژیم اشغالگر خواهد رساند؟ و به آن، نمره قبولی این تز سیاسی – اقتصادی را داد!

حتی می توان سقوط اقتصادی جمهوری فناتیک اسلامی در کشورمان را، پیش درآمد خواندن نوحه ی سقوط سیاسی ایشان در حاکمیت ایران نامید. امری که به هیچ قیمتی « سوخت و سوز » ندارد. حتی اگر « دیر یا زود » داشته باشد!

محترم مومنی

مقاله قبلیهند واردات نفت خود از جمهوری اسلامی را کاهش داده است
مقاله بعدیتشریح دلایل تصادف و اعلام اسامی جان باختگان تصادف اتوبوس سنندج
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.