آقای نماینده مجلس، انسانیت را از روی شماره های لایحه مجازات نمی توان دانلود کرد!

0
302

” هر دم از این باغ بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد”

تعداد زیادی از ما به این امر مهم آگاهی داریم؛ که همه روزه به طور مرتب و بدون فوت وقت، توسط سردمداران جمهوری مخوف اسلامی، حتی نوکران و مزدوران این بی خردان، تا چه میزان حقوق بشر در جامعه ایرانی مورد خطر قرار می گیرد؛ و عدم رعایت این مسأله، چه اندازه مصیبت و بی سرانجامی را، نصیب مردمان دربند کشورمان می نماید!

چندی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی حکومت آخوندی، به خاطر انتقادهای فراوان صاحبنظران و کارشناسان مسائل اجتماعی در جهان، در رابطه با عدم رعایت حقوق بشر در ایران، که صد البته به وسیله حاکمیت و دولت و بقیه دست اندرکاران رژیم مافیائی آخوندی به انجام می رسند. بر آن شده اند، که لایحه ای در باب مجازات شدن افرادی که حقوق بشر در کشور را به خطر می اندازند تصویب کنند. ظاهرا انجام شدن این امر تقریبا به انتها رسیده، و کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، توانسته در این باره چیزکی به عنوان ” لایحه مجازات کسانی که حقوق بشر را رعایت نمی کنند. ” تهیه نموده و به تصویب رسانده است(چنانچه صداقتی در کارشان باشد؛ می بایست که ابتدا، همه اجزاء و اعضای مستقر در نهادهای میدان قضاوت در مملکت را، که امور مسائل اجتماعی درون جامعه را قضاوت می کنند؛ که صد البته همه خودی های شان چنین هستند. را به وسیله مفاد لایحه مورد نظر مجازات کنند. سپس آن را در باره مردمان عادی در مملکت به مرحله اجراء بگذارند.) ؛ البته اگر در این رابطه صداقتی هم در کار باشد؟!

از آنجائی که نه فقط سردمداران رژیم اهریمنی ملاها در رده های بالای مسؤلیت در کشور، در مورد عواملی که مفاد حقوق بشر در ایران را به خطر می اندازند؛ و نسبت به رعایت همه جانبه آن، بی توجهی و سهل انگاری می کنند. و در این رابطه نتیجه گیری منفی دیگران، و تبعات قضاوت های مردم سراسر گیتی را به خودشان اختصاص می دهند. بلکه مسؤلان پائین تری، که در مرتبه های کم اهمیت تر در این حاکمیت ضد بشری نیز، همواره به چنین اعمال شنیعی دست می زنند؛ و نسبت به شهروندان ایرانزمین، هرگونه بدکرداری و کارهای نا پسند و غیر معقول و غیر انسانی را، در مورد این مردمان بی پناه و بی گناه ایران اشغال شده به مرحله اجرا می گذارند؛ تا بیشتر به آزار دادن شان بکوشند!

حال که تشت رسوائی و بی آبروئی همه مسؤلین رژیم، در مورد نقض گسترده حقوق بشر در ایران، از بام قدرت ایشان، بر زمین حقارت شان سقوط نموده، و آبروی نداشته شان را بر باد داده است. نسبت به این موضوع بسیار حساس و دلنگران گشته اند. از مستندات قانونی ایشان و خود قانونگزاران مجلس آخوندی در حکومت جاهلانه اسلامی نیز چنین بر می آید؛ که در ارتباط با این موضوع، تلاش دارند که به طور دقیق و عمیق به این امور بی اندیشند. تا جائی که حتی، میزان و نوع مجازات های مربوط به متخلفان موارد حقوق بشر در مملکت را، چنان درجه بندی نموده اند؛ که گوئی مشکل اساسی در این رابطه، فقط نداشتن کد و شماره ای خاص برای یک مجازات ویژه، جهت به مکافات رساندن کسانی که در این ارتباط کوتاهی می کنند بوده است!

همه روزه تعداد بی شماری از کودکان و نوجوانان ایرانی، به خاطر عدم موجود بودن امکانات رفاهی در خانواده شان، و نیز حضور مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در ایران کنونی، دچار خطرهای گوناگونی که درون جامعه شان می باشند می گردند؛ و در این رهگذر، به انواع پلیدی ها و نا ملایمات اجتماعی هم مبتلا می گردند. که جز خودشان هیچ فرد دیگری، حتی پدر و مادرشان هم، نمی توانند از میزان و چگونگی ستم هائی که در جامعه گریبان فرزندان بی گناه ایشان را می گیرند آگاه شوند!

آنوقت حسن نوروزی نماینده مجلس شورای اسلامی، و سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، روز یکشنبه 25 تیر 1396 خورشیدی، در کمیسیون مربوطه در تشریح لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان، به بررسی موارد قانونی مجازات های در نظر گرفته شده برای متخلفان پرداخته، و آنها را به شرح زیر بیان کرده است: ” در جریان بررسی لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان، تعیین این مجازات ها، حتی در باره پدران و مادرانی که به کودکان خویش آزار می دهند؛ و موجب آسیب رساندن به آنان می گردند. مجازات حبس همراه با شلاق را در نظر گرفته اند!

سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، در مورد این ماده قانون افزوده است: ” در جریان بررسی لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، ماده 9 این لایحه بررسی و تصویب شد. افراد را، که در اثر سهل انگاری و بی توجهی معین گردید؛ و ماده 9 این لایحه بررسی و تصویب شد. بر اساس این ماده، ” هرگاه بر اثر بی توجهی و سهل انگاری، نتایجی رخ بدهند؛ که مشمول مجازات ” حد ” یا ” قصاص ” نباشند؛ مرتکب شونده حسب مورد ارتکاب جرم، علاوه بر پرداخت کردن ” دیه ” و جبران خسارت، به شرح ذیل مجازات خواهد شد!

در صورتی که بی توجهی و سهل انگاری سبب فوت گردد؛  مرتکب شونده محکوم به حبس درجه 6 یا شلاق درجه 6 و یا جزای نقدی درجه 5 می شود. همچنین در صورتی که مرتکب شوند باعث فقدان یکی از حواس یا منافع، قطع و نقص، یا از کار افتادگی یک عضو، و یا بروز یک بیماری صعب العلاج دائمی جسمی یا روانی بشود. مشمول مجازات زندان درجه 7 یا شلاق درجه 7 ، و یا پرداخت کردن جزای نقدی درجه 6 می گردد. چنانچه مرتکب، باعث نقصان یکی از حواس یا منافع، شکستگی استخوان یا دیگر اعضاء ، و یا بروز بیماری روانی بشود؛ یا به حبس درجه 8 یا شلاق درجه 8 و یا پرداخت جزای نقدی درجه 7 محکوم می گردد. اگر مرتکب شونده موجب جراحت سر و صورت و گردن بشود؛ در شرایط عدم شهود، هر یک از بندهای ب و ج ، به جزای نقدی درجه 6 یا شلاق درجه 8 محکوم می شوند!

واقعا این شیادان در باره ملت ایران چگونه می اندیشند؟ آیا تصورشان بر این است، که این مردم هیچ نمی فهمند، چنانچه انواع مجازات های مربوطه را، در قالب این اعداد بیان نمایند؛ کسی به منظور اصلی ایشان پی نخواهد برد؟ چرا برای انواع این مجازات ها کد مخصوص در نظر گرفته اند؟ از آنجائی که شکم سیری ناپذیر وجودشان، و جیب های گشاد و یک متری لباده و قبای آخوندی شان، فقط یک واژه را در اذهان حیوانی و بدون شرم ایشان تکرار می کنند. و مدام ” پول ، پول ” کردن پندارهای غیر انسانی آنها، همه افکار پلید این مزوران را، حول محور سود جوئی ها و قدرت پرستی شان می چرخاند. بعید به نظر نمی رسد، که معنا و مفهوم هر یک از شماره های ماده 9 لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، تعبیر یک ” یای ” مادی را درون این مجازات گنجانده باشد. که تا محکوم و مرتکب شونده به یکی از مجازات های مندرج درون این شماره ها، ناگزیر باشد که میان طول مدت حبس تعیسن شده، یا پرداخت کردن مبلغی در ازای آن، یکی را انتخاب بکند. همینطور در باره مجازات شلاق و غیره!

گیریم که این محکومان یکی از گزینه های مربوط به مجازات این لایحه را انتخاب نمایند. آیا حسن نوروزی و سایر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و نیز مسؤلان هر سه قوه در این حکومت، خواهند توانست مدارج انسانیت خودشان را، از لابلای این ارقام دانلود کنند؛ و خویشتن را به مدارج انسانیت سوق بدهند؟!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیگزارش سالانه آمریکا: جمهوری اسلامی همچنان در راس کشورهای حامی تروریسم است
مقاله بعدیفوتسال ایران در رده ششم جهان و اول آسیا قرار گرفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.