آقای نقدی شماها با ژیان حیوانات آمدید نه با….!

0
173

محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج بیست میلیونی! که در زمان رهبریت خمینی تشکیل گردیده است؛ در همایشی که در رابطه با ” فتنه 88 ” (البته به قول خودشان)، صحبت کرده، در این مورد به نکاتی اشاره نموده، که نمی توان بدون پاسخ دادن به وی، از کنار این موضوع عبور کرد. وی با انتقاد از وضعیت مالی مسؤلین نظام گفت: ” رهبر، همیشه بر ” ساده زیست بودن” تأکید می کند.” از جناب شان می پرسم، آیا هواپیمای اختصاصی داشتن آقا مجتبی، برای حمل نمودن اسب های او به ویلاهای مشهد و شمال و …، ساده زیست بودن فرزند رهبر انقلاب که بر آن(ساده زیستن) تأکید نموده است!؟

یا آیا زایمان دختر آقای غلامعلی حداد عادل، که پدر همسر مجتبی خامنه ای است؛ که چندی پیش در یکی از بیمارستان های پر هزینه انگلستان انجام گردید. و اجاره نمودن یک طبقه کامل از یک هتل پنج ستاره در لندن، برای اقامت مدت یک ماه خود و همراهان عروس رهبر در بریتانیای کبیر، که به اتفاق مادرعروس و مادر شوهرش، و نیز تعدادی از ندیمه های این سه نفر در هتل لندن در انگلستان، نیز از ساده زیست بودن پسر و عروس و مادرزن و مادر و ندیمه های متعدد ایشان حکایت می کند!؟ البته فقط آقا مجتبی نیست که هزینه های فراوان زندگی اش قابل محاسبه نیست. چون سایر فرزندان آقا هم برای خودشان زندگانی های بسیار پر هزینه ای دارند!

از خانواده خود خامنه ای که بگذریم؛ بقیه شان هم دست کمی از او ندارند. بیشترین شان در بهترین و زیباترین محلات شمال شهر تهران، در ویلاهای بسیار بزرگ و مجهز به بیشترین امکانات ورزشی و تفریحی، که آسایش زیادتری را برای آنها تأمین نمایند زندگی می کنند. در این رابطه(شیک و راحت زندگی کردن مسؤلان رژیم) حسین نجات معاون فرهنگی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، حتی در مورد ” سران فتنه ” (زهرا رهنورد، میر حسین موسوی، و مهدی کروبی) که در حصر خانگی به سر می برند گفته است: ” سران فتنه که در خانه ای مجلل هستند؛ کروبی هر روز به استخر و سونا می رود. ” بدون تردید بقیه مسؤلان کوچک و بزرگ رژیم منفور آخوندی هم، در رابطه با هر چه بهتر و شیک تر زندگی کردن خود و خانواده شان، حتی خیلی بهتر از سران فتنه، در چنین ویلاهای گرانقیمتی زندگی می کنند. قصر دیدنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در منطقه ولنجک شمیران، از کاخ های کم نظیر ایران است!

همین آقای محمدرضا نقدی، رئیس بسیج حکومت آخوندی، که در بخش دیگری از سخنان خود گفته است: ” حکومت اسلامی جای مسؤلی است؛ که با ژیان آمده، ولی اکنون در نیاوران زندگی می کند.” ظاهرا آقای نقدی فراموش کرده است، که همین آخوندهای دو تومنی دیروز و میلیاردرهای امروزی هم، که خودشان یا پدر و جد شان هم، که روزگاری با ” ژیان حیوانات= الاغ و خر” به روضه خوانی می رفتند؛ حالا دیگر با اتومبیل های آخرین سیستم، و بسیاری شان حتی با راننده های شخصی به این سو و آن سو می روند. رهبر انقلاب اگر راست می گوید و خیلی خیلی مدعی ساده زیست بودن است؟ ابتدا از خود و خانواده اش شروع بکند؛ بعد سراغ دیگران برود. مراد از این دیگران نیز، “هم پالکی های” آخوند و مداح و …. خودشان هستند. چون ملت شریف ایران، غیر از عده ای معدود، بقیه شان دارای زندگی های بسیار فقیرانه ای می باشند. و بخش بزرگی از همین مردم نیز، چنان در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند؛ که ” آه را با ناله سودا می کنند”!

محترم مومنی

مقاله قبلیتصاویر سرزمین ناشناخته با ساکنان ایرانی
مقاله بعدیدادگاه جوانفکر غیر علنی برگزار شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.