آقای رئیس جمهور، اگر مرد عمل هستید؟!!

0
203

براساس گفته وزیر امور خارجه آمریکا، در هفته جاری،ایران به عنوان بخشی از یک توافق موقت ، قسمتی از دارائی بلوکه شده خود در غرب را دریافت خواهد نمود. این مبلغ 550 میلیون دلار خواهد بود، که احتمالا با مبالغی که بعدا به آنها داده می شود؛ می توانند بسیاری از زخمهای اقتصادی موجود در ایران را پانسمان کنند. ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، روز دوشنبه چهاردهم بهمن 92 خورشیدی گزارش داده؛ این مبلغ به حساب بانک مرکزی ایران در شعبه سوئیس واریز شده، و یک سخنگوی وزارت خزانه داری آمریکا نیز این خبر را تأیید نموده است!

بر مبنای توافق هسته ای، که در پی مذاکرات قدرتهای جهانی با ایران، در 24 نوامبر سال گذشته انجام شد؛ ایران به شرط عمل کردن به مفاد توافق با کشورهای غربی، ایران به 4 میلیارد و 200 میلیون دلار دارائی بلوکه شده خود از درآمد نفت دسترسی خواهد یافت. بخش بعدی این تعهد پرداخت، که ایران قرار است دریافت کند؛ مبلغ 450 میلیون دلار است؛ که در روز اول ماه مارس سال جاری قرار است به دست مسؤلان حکومت کنونی در ایران برسد. اما این انتقال دارائی ، تنها در صورتی اتفاق می افتد؛ که تهران دست کم نیمی از میزان اورانیوم غنی شده خود را به آنها تحویل بدهد؛ و یا همین مقدار ( نیمی از اورانیوم غنی شده در ایران) را، اکسیده نموده و از بین ببرد!

صرف نظر از هزینه سرسام آوری که جهت غنی ساختن اورانیوم به این کار اختصاص یافته بود؛ اکنون ناچارند، که برای دریافت کردن پولهای بلوکه شده خودشان در کشورهای دیگر، به ویژه در کشورهای غربی، باز هم مبالغ گزافی را برای از بین بردن نتیجه آن کار عبث و بی سرانجام هزینه نمایند. حال زیان اصلی و خانه خراب کن این نادانی ها را چه کسانی باید متحمل بشوند؛ بدون پرداختن به هر حاشیه ای، این خسارت عظیم جز خراب کردن خانه های امید ایرانیان، برای داشتن یک زندگی آسوده هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت!

در حقیقت این همان گزینه مخفی در میان گزینه های همیشه روی میز ایالات متحده آمریکا است؛ که برای چنین روزی کنار گذاشته بودند. چنین روزی که حکومت و دولت جمهوری ننگ طلب اسلامی، به درجه ای از استیصال برسد؛ که ناگزیر گردد تا آن پنج شرط خوار کننده مخالفان فعالیت های اتمی خودشان را، در نهایت خفت بپذیرند؛ و در ازای تن دادن به پذیرش و عمل نمودن پنج شرط مربوط به توافق سال پیش در مذاکره با قدرتهای جانی، مبالغ مورد نظر را که حق مسلم ملت ایران، از فروش سرمایه های ملی ایشان مانند نفت و گاز می باشد را به دست بیاورند!

شرط هائی مانند خارج کردن افراد خودشان از سوریه و لبنان، عدم همکاری با حزب الله در لبنان، جهت رساندن سلاح های جنگی به ایشان، برای مقابله با اسرائیل، دست کشیدن از تأسیس نیروگاههای جدید هسته ای، محدود ساختن میزان غنی نمودن اورانیوم به مقداری که آژانس به آن رضایت داشته باشد؛ و در نهایت، از بین بردن نیمی از اورانیوم غنی شده، و تبدیل آن به اکسید، مواردی هستند که اگر جمهوری اسلامی به آنها عمل نکند؟ همه این مبالغ کلان همچنان بلوکه خواهند ماند!

ولی با پرداخت شدن مبلغ 550 میلیون دلار اخیر به آخوندها، و همزمانی آن با اهدای سبد کالای رایگان، به مردمی که واجد شرایط لازم جهت دریافت کردن آن باشند؛ نکات مهمی را به ذهن کسانی می رساند، که به سرنوشت کشور و هم میهنان خویش علاقمند هستند. انتقال تأثیر ذهنی این مورد به دیگران، خالی از دردسر نیست. به طور مثال از خبرها شنیده شد، که برخی از کارشناسان اقتصادی ساکن در ایران، که مانند بیشتر ما نسبت به توزیع سبدهای مورد نظر میان مردم، بخصوص با چنین روش زننده ای، اعتراضات خودشان را، در قالب مقالات یا مصاحبه های شفاهی، به رسانه های عمومی منتقل نموده اند. اما هیچیک از ایشان به مسؤلان بی خرد رژیم نگفته اند یا از ایشان نپرسیده اند: ” چرا شما که می دانستید این مبلغ به حساب بانک ملی جمهوری اسلامی شعبه سوئیس واریز گشته؛ مبلغی از این پانصد و پنجاه میلیون دلار را میان همه شهروندان ایرانی تقسیم نکرده اید؟ ” ویژه آنکه تا نزدیک به دو ماه دیگر، حدود حول و حوش نوروز، چهار صد و پنجاه میلیون دلار دیگر هم به حساب شان ریخته خواهد!

آقای رئیس جمهور، کار اشتباهی که شده ( توزیع سبدهای خوراکی بین گدایانی مانند مدیران کل یا مدیران عامل برخی از دوائر دولتی و خصوصی کشور، و مورد عدم واجد شرایط قرار گرفته شدن بعضی از پولدارانی مانند سرایداران و دربانان و نگهبانان همین مراکز اداری، که از دریافت آن تحفه خواری و حقارت محروم شدند.) مشمول گذشته می شود و نمی توان آن را تصحیح نمود. اما حدود شب عید، غیر از همین 550 میلیون دلاری که دریافت نموده اید؛ قرار است 450 میلیون دلار دیگر به حساب بانک مرکزی تان در سوئیس ریخته بشود؛ اگر مایل می باشید که طبق گفته های پیش از انتخابات خودتان، مدیریت یک دولت اهل اعتدال را، به همراه جلوه های امید و تدبیر بودن ریاست جمهوری تان، به رخ رؤسای جمهور پیش از خود بکشید؟ اگر از هیچ قدرتی در میان سران رژیم تان باکی نداردید؛ و اگر واقعا مرد عمل می باشید؟ تصمیم بگیرید که از اینهمه پولی که به خزانه جمهوری اسلامی بر می گردد؛ مبلغی میان شهروندان ایرانی، میان کسانی که بیش از بقیه استحقاق دریافت نمودن مبالغ مربوط به فروش نفت و گاز کشور، که سرمایه ملی ایشان است را، میان خودشان تقسیم نمائید. تا سیه روی شود آنکه در او خش باشد!

زمستان 2572 شاهنشاهی هلند

محترم مومنی روحی

 

 

مقاله قبلیتفکر سیستمی در مقایسه با تفکر دِیمی
مقاله بعدی«پلنگ ایرانی» در آغوش پوتین
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.