آزار جنسی خانم ورزشکار و چند سوال!؟ بقلم حمید جباری

0
887

زنها موجودات پیچیده و بسیار باهوشی در کائنات هستند که برعکس مردان تک‌ بعدی در یک زمان می توانند به چند موضوع فکر کنند و هیچگاه نمی توان توانایی یک‌ زن را کتمان‌ کرد!؟
یک مثال ساده برای این ادعا همین قدر بدانیم یک زن هنگام معاشقه و همبستری در اوج رابطه صدای زنگ تلفن ،نوای موسیقی که از آن سوی دیوار که به گوش اش می رسد فریاد نوزادش که در اتاق مجاور گریه می کند و بوی سوختن غذا در آشپزخانه و حتی ضرب و تقسیم خرید لباس صبح را در یک لحظه در ذهن  تجزیه و تحلیل کند!
شاید مردان بسیاری بعد از خواندن این مطالب ناراحت شوند اما واقع بین باشیم که این نظریه در بزرگترین مراکز تحقیقاتی و طی ساعتها مطالعه ، تحقیق و نظرسنجی اثبات شده است.
در این نوشتار به هیچ وجه قصد دفاع از مدیران فاسد و زنباره نظام حاکم ایران را نداریم،چرا که در این ۴۲سال که از عمر رژیم میگذرد به کرات زنان و دختران بسیاری از این حقایق گفتند اما چون دنبال شوآف نبودند اسامی تعداد کمی از آنها در رسانه ها مطرح شده است.
مصاحبه ایی که از خانم کشتی گیر در یک شبکه ماهواره ایی پخش شد حاوی چند نکته است که شاید از نگاه مخاطب عام جامانده باشد و ما قصد داریم به آن اشاره کنیم.
موضوع نخست اینکه در بالا هم به آن اشاره کردیم شامه قوی زن در چنین مواقعی است،بدان معنا که زنها اگر درگیر یک رابطه عاشقانه عمیق نباشند و یک دل نه هزار دل چشم و گوش بسته به پارتنر خود اعتماد کرده و هرجا او بگوید پای پیاده هم شده شتابان بسوی او خواهند رفت!؟
اما چطور می شود یک زن ورزشکار در محیط اجتماعی باتجربه فراوان و آگاهی از خواسته مردان فرصت طلب نسبت به دختر یا زنی که در خانه بدون  هیچ ارتباط اجتماعی وارد محیط خشن و پرمخاطره میشود،در مواجه به ملاقات حضوری الیاس حضرتی در دفتر روزنامه اعتماد آنهم ساعت ۸شب و در ساعتی غیر اداری پاسخ مثبت می دهد؟
شک نکنید اگر مرد هوس باز هرچه اصرار هم درخواست ملاقات در ساعات و امکان غیرمتعارف کند زن می تواند دست رد به پیشنهاد بزند و نپذیرد!
و حال اینکه قبول می کند و در محل حاضر می شود و به ادعای ایشان با احساس خطر دروغهای متعدد از همراهی دوست و بیماری مادرش بیان می کند چرا نباید یک نفر همراه ولو یک بانو را باخود همراه میداشت و بقولی اگر هم ایشان به اتاق جلسه می رفت همراهش در سالن انتظار ایشان را مشایعت می نمود تا جانب احتیاط و عقل را کرده باشد!
در لابلای مصاحبه درباره هر دو کیس بارها اشاره کرد از ایشان در خواست کار داشته است،در حالیکه شیرین شیرزاد خود اعتراف می کند در پایان ساعت کارم به ملاقات الیاس حضرتی رفتم و ماشین را در کنار تیر چراغ برق پارک کردم.
نکته دیگر هم به ادعای افراد نزدیک بانوی ورزشکار در تایم مورد اشاره ایشان چه در دیدار با بهرام افشارزاده و الیاس حضرتی مشکل کار نداشته و اگر هم از کارش ناراضی بوده و قصد تغییر محل کار و بهبود شرایط را داشته آن مقوله دیگری است.
در از سوی دیگر از نگاه روانشناسی و رفتارشناسی میمیک‌ چهره خانم شیرزاد بیانگر همه وقایع نیست و نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
از سوی دیگر بعد دیدن این مصاحبه یاد درخواست پناهندگی طاهره حسینی کارمند بخش تشریفات نهاد ریاست جمهوری افتادیم که با پاسپورت دیپلمات بعد سالها کار در سیستم نظام ملا آخوندی ایران و بعد از ثروت اندوزی یک شب فیل اش یاد هندوستان کرد و به سوییس پناهنده شد و برای اینکه مدارک قابل استنادی برای پذیرش درخواست پناهندگی و کیس اش داشته باشد شروع به مصاحبه با شبکه معلوم الحال تجزیه طلب و چند سایت شد که پرونده و کیس رنگ و بوی سیاسی بگیرد تا روند رسیدگی سریع صورت بگیرد.
این نکات را صرفا جهت یادآوری گفتیم تا مخاطب در جریان باشد و سوال دیگر اینکه خانم شیرین شیرزاد در چه مرحله ایی از پروسه اخذ پناهندگی بسر می برند و امیدواریم این افشاگری صرفا سناریویی از پیش طراحی شده نباشد و خوشحال میشویم برای راستی آزمایی به این پرسش هامبادرت کنند.
به مخاطب حق بدهیم که آنقدر در این سالها از شارلاتانیسم فرصت طلب کیس ساز دروغ شنیده اند که تا حقیقت مسجل نشود به راحتی اعتماد نکنند حتی اگر فرد یا افراد با تلویزیون های پرمخاطب خارج کشور گفتگو کنند.
نمونه های زیادی در این سالها داشتیم که تحت همین عناوین خارج می شوند و اندک زمانی بعد پذیرش پناهندگی در خیمه شب بازی های رژیم استبداد آخوندی ازحضور در سفارت برای انتخابات،مراسم برسر کله کوبیدن  مرگ خمینی و همایش ها حضور پررنگ دارند، و بقولی هم از توبره می خورند و هم از آخور و دو سره بار می زنند.
چند صباح دیگر پاسپورت ایرانی مفقود کرده خود را با سلام و صلوات تمدید کرده و چند ماه در ایران به رفع دلتنگی خانواده سپری کرده و به ریش جماعت زود باور می خندند!