سی و هشت سال و اندی پیش، در روز شوم دوازدهم فروردین 1358 خورشیدی، نام منحوس نظام همواره بدون نظم جمهوری فاشیستی اسلامی، توسط رهبر ک……بیر انقلاب منفور آخوندی تعیین گردید. سپس از مردم ایران خواسته شد، که در آن روز جهت تثبیت شدن نام ” جمهوری اسلامی ” برای حکومت دیکتاتوری ملاهای بدنام و اشغالگر، پای صندوق حوزه های مشخص شده برای این کار بروند؛ و با دادن رأی ” آری ” یا ” نه ” نظرشان در باره نام رژیم استبدادی آخوندها را تعیین نمایند(نمایشی تمسخرآمیز که به ملت بگویند؛ ما برای دیدگاه شما نسبت به همه مسائل مملکتی ارزش قائلیم.)!
از آنجائی که مردم بی خرد و ساده انگار، پیش تر عکس امام شان و موی آن دیکتاتور جنایت پیشه را، بر روی ماه و لای صفحات قرآن های شان دیده بودند. بدون اتلاف وقت از سحرگاه آن روز، برای دادن آراء ” آری ” خودشان به حوزه های مربوطه رفتند؛ و با دادن 98 و 9 دهم درصد رأی ” آری ” خودشان، این بلای آسمانی و دست نشانده ینگه دنیا را، بر سر خود و مملکت و نسل های آتی میهن شان آوار نمودند!
اکنون که سه دهه و چندین ماه از آن روز سیاه و شوم می گذرد؛ بسیاری شان به خود آمده اند و انگشت افسوس و حسرت خویش را می گزند. البته از آنجائی که سیاست پدر و مادر ندارد، و کسی نمی تواند جزئیات آن را به طور کامل تشخیص بدهد؛ این سرنوشت شوم، توسط آنهائی که دلهای شان فقط جهت منافع خودشان می تپید؛ برای ملت ایران طرح و برنامه ریزی گردیده و به اجرا نیز گذاشته شده بود!
اکنون باری دیگر، درون منطقه باز هم یک ” آری ” فتنه آمیز نقش آفرینی نمود. تا جلاد دیکتاتور و خودکامه ای مانند رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور اسلام پناه کشور همسایه ایران ترکیه، یک جمهوری اسلامی بدتری را درون منطقه به وجود بیاورد؛ تا ارباب مقتدر او آمریکای تروریست و قاتل پرور، یک دست نشانده دیگر نیز برای خودش در این بخش از جهان را، به قدرت برساند. که آخوند خمینی جلاد را هم با توطئه های مشابه به رهبری جمهوری اسلامی رساند!
تنها تفاوت میان این دو جمهوری اسلامی آن است؛ که اولی به دلیل حاکمیت آخوند در ایران، پیوسته یک رهبر دینی – سیاسی بر سر قدرت است. و مرتب در هر چهار سال، یک رئیس جمهور جدید مجری برنامه های دولت می شود؛ یا همان قبلی چنانچه دوباره رأی بیاورد؛ در مقام خویش ابقا می گردد. اما اینطوری که بویش می آید؛ اردوغان پیش از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری اش، به دلیل قدرتی که ” آری ” کنونی به وی می دهد؛ و همه تصمیمات مربوط به مصلحت های ترکیه را شخص خودش، بدون مشاوره با دیگر مدیران سیاسی کشور خواهد گرفت. یک لایحه بسیار مهم را به پارلمان ترکیه ارائه خواهد داد؛ تا به عنوان رئیس جمهور مادام العمر این کشور تأیید گردد!
پسرکی که در خیابانها و کوچه های شهر مسکونی اش، با فروختن ” سیمیت = نوعی نان ترکی کوچک که به شکل حلقه می باشد؛ هزینه تحصیل و بازی فوتبال خودش را در می آورد؛ اکنون می رود که به عنوان رئیس جمهور همیشگی کشور ترکیه، دارای اقتدار بیشتری گردد؛ و از این پس، به جای ترتیب دادن کودتای قلابی، که بعد بتواند بیش از سه هزار تن از دشمنان و مخالفان خویش را، به بهانه شرکت داشتن در کودتا اعدام نماید. بدون واهمه از هر موردی، یا هر مخالفتی از سوی مقامات کشور، هر کاری را که بخواهد به مرحله تحقق یافتن برساند!
بدون تردید می دانم که رسیدن یک نفر از نان فروشی دوره گردی به مقام ریاست جمهوری، کار هر کسی نیست. و فردی که با این منوال به چنین مقامی دست بیابد؛ باید که بسیار زیرک و مستعد و با پشتکار باشد. اما وقتی به نقطه ضعف بزرگ او(دگماتیسم مذهبی) که به آن گرفتار است می اندیشم. تردیدی برایم باقی نمی ماند؛ که این نیز حیله ای سیاسی از سوی قدرت های بزرگ در دنیا، به ویژه از طرف ایالات متحده آمریکا است. که باز هم با یک تیر چند هدف را نشانه گرفته اند!
تضعیف نمودن کشور روسیه در منطقه، به دلیل آن که قطب دیگر قدرت در این سوی گیتی را تشکیل ندهد؛ فقط منوط نمی شود به فروپاشی حزب کمونیست در این سرزمین، و یا با سیاست های اقتصادی فقیرتر نگاه داشتن این مملکت، بلکه ایجاد هرج و مرج در کشورهای همسایه روسیه نیز، طوفانی در اطراف آن راه می اندازد؛ که دود آن به چشم مقامات این کشور نیز فرو خواهد رفت. به این طریق آرام آرام، شرایطی به وجود خواهد آمد؛ که روسها نتوانند نه بر روی هم پالکی های کمونیست خود در چین و تایوان و کره شمالی و … حساب باز کنند. و نه بر روی نزدیک به چهل کشور اسلامی در جهان، که بیشترشان در همین منطقه حضور دارند!
از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری حسین باراک اوباما، به طور مستمر هر از چندگاهی، یا خود او و یا معاون وی و یا وزیر امور خارجه شان، به کشور ترکیه رفت و آمد می نمودند. همان موقع نیز یادآور شده بودم، که این آمد و شدها، خطر بزرگ تری از حضور ننگین جمهوری آخوندی در ایران را در پی دارد. آنها چنان به اردوغان وعده های فریبنده داده اند؛ که او برای دریافت کردن چنین ” آری ” نان و آب داری، خفت راه اندازی یک کودتای قلابی را نیز به جان خرید. تا بتواند طبق نظر ارباب، برنامه های تدوین شده ایشان را به مرحله اجرا بگذارد. چند ماه پیش اردوغان سفری به روسیه داشت؛ پس از بازگشت وی از آنجا بود؛ که یکی از مقامات سفارتخانه روسیه در ترکیه، در یک برنامه جشن به وسیله یکی از افسران این کشور ترور شد. دو روز بعد از آن نیز، یک دیپلمات دیگر روسیه در همان کشور در خانه خودش ترور و کشته شد. چه بسا از این به بعد هم شاهد رویدادهای اینچنینی دیگری نیز در این دو کشور باشیم. چرا که ریش اردوغان در دست آمریکائی ها گرو است!
چنانچه رجب طیب اردوغان، کوچک ترین سرپیچی از دستورات ارباب داشته باشد؛ آمریکائی ها می توانند، آخوند عبداله گولن که سالهاست به آمریکا گریخته است؛ را برای سرکوب کردن اردوغان به ترکیه اعزام نمایند. با یاران فراوانی که گولن در کشور دارد؛ چنین بر می آید که اردوغان را از حاکمیت بر ترکیه سرنگون سازد!
بر همین اساس می توان گفت، آمریکا رجب طیب اردوغان را، به جای ترقی نمودن وی، به قهقراء خواهد فرستاد. مگر آنکه همیشه در برابر ارباب خویش، ” دم و گوش ” اش برابر باشد، و دست از پا خطا نکند. بیهوده نبوده که گفته اند: ” آدمی نباید پای خودش را، از گلیم اش فراتر بگذارد”!
محترم مومنی