آخوندها چگونه اعمال ننگین شان را در تاریخ جهان ثبت می کنند!؟

0
271

بعضی ها در شرایطی خاص، کنش های دیگران مخصوصا دشمنان و بدخواهان خویش را تضعیف و تحقیر می نمایند. برخی اما، به خودشان هم رحمی ندارند، و خویشتن را نزد همگان بی اعتبار کرده و مورد مذمت دیگران قرار می دهند!

از جمله جنین کسانی، سردمداران رژیم خونخوار و ددمنش حکومت ننگین اسلامی هستند؛ که در ارتباط با حمله ناجوانمردانه ولادیمیر پوتین به اوکراین، با نشان دادن کردار ابلهانه خود و یاوه هائی که در این مورد مطرح نموده و می نمایند. خودشان مهر تائید بر بلاهت پیشه گی خویش را، بر دفتر تاریخ دنیا می زنند؛ و بیش از پیش بر حقارت بین المللی خود می افزایند!

در روز اول حمله نظامی روسیه به اوکراین، هنگامی که خبرنگاران داخلی و خارجی، از سید علی خامنه ای رهبر حکومت آخوندی در ایران، در این مورد نظر او را جویا شدند. به عمل اهریمنانه ارباب خود و همدستانش رای موافق داد؛ و این ماجرا را در اثر دخالت های آمریکا دانست ( که البته چنین رفتار و کردار بلاهت پیشه ای، عادت سران پلید حاکمیت جنایت پیشه آخوندی است؛ که همه جا مخصوصا هر جا که کم می آورند و حرفی برای زدن ندارند. پای آمریکا را به میان می کشند؛ و آنچه را که رخ داده و می دهد را گردن آمریکا می اندازند.) ؛ ولی اکنون و در موقعیتی که تقریبا دو سوم از آحاد جمعیت دنیا، به وضوح از دلائل این رخداد آگاهی دارند و به اصل ماجرا واقف می باشند. شرم آور است که شخص اول یک حکومت، در این درجه از بلاهت باشد؛ که به خاطر اثبات نوکری اش به ارباب جنایتکار خود، عکس جریان آب شنا بکند، و بیش از پیش بر خباثت ذاتی خود بیفزاید!

دیروز ( چهار شنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۰ خورشیدی، برابر با دوم مارس ۲۰۲۲ میلادی ) هم، در ادامه درفشانی های قبلی خود، باز هم به تکرار اراجیفش پرداخت؛ و ایالات متحده را عامل روی دادن چنین کردار پلیدی نامید!

و این در حالتی است، که در جلسه اضطراری امروز، مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد، که به رهبران روسیه پیشنهاد توقف جنگ با اوکراین را دادند؛ و از پوتین خواستند که نیروهایش را از کشور مورد تجاوز خود به مسکو برگرداند. از تعداد ۱۹۳ اعضای سازمان ملل ، تعداد ۱۴۱ عضو به آن رای مثبت داده و مشخص کردند. که رئیس جمهور جانی روسیه چقدر در عالم سیاست در جهان منزوی و بی اعتبار است؟!

از ارباب بدتر و رسواتر، نوکرش علی خامنه ای است؛ که نام منحوس و حکومت بی اعتبارش در میان تعداد ۳۴ عضو سازمان، که به این فطعنامه رای ممتنع دادند است !

و این مساله به وضوح نشان می دهد؛ که سران نادرست و بی کفایت حکومت جلاد رژیم ملاهای اشغالگر در ایران، در چه حد از ناانسانی و توحش قرار دارند؛ که حتی در یک حرکت انسانی بین المللی هم نمی توانند. ننگ نوکری خود از پوتین جانی و عقده ای را از خویش دور سازند. و با جهانیان هم آوا بشوند و به کردار وحشیانه او رای منفی بدهند؟!

چگونه خواهد بود، که یک فرد روانی و عقده ای، آن هم در مقام ریاست جمهوری یک کشور، عمل ننگینی را انجام بدهد؛ و در حالی که اکثریت جمعیت دنیا به کردار ضد بشری او رای منفی می دهند. اما سران نابخرد حکومتی، که در این رابطه « نه سر پیاز هستند و نه ته آن » صرفا به خاطر آن که ارباب ایشان آنان را تنها نگذارد؛ و آنها او را از دست ندهند؟ به خودشان اجازه می دهند؛ که با وجود رای دادن مثبت اکثریت اعضای یک سازمان بین المللی به قطعنامه ای بشردوستانه، اینها به آن رای ممتنع بدهند؟!

و بدیهی است که در این رهگذر، نه فقط خودشان را، بلکه ساکنان و ملت سرزمین زیر سلطه خویش را هم، در مظان بی تفاوتی به سرنوشت کشور اوکراین و مردم دلاور و با شهامت آن قرار بدهند!

شرط اول انسان بودن، اهمیت دادن به همنوعان و مسائل ایشان است. به خصوص در موقعیتی که جان تعداد زیادی از افراد بی گناه یک مملکت هم در خطر باشد؛ و در این رابطه اقشار گوناگون ساکنان جهان به حمایت از آنها برخیزند و مراتب پشتیبانی خودشان از آنها را نشان بدهند. اما کسانی که ابراز دینمداری هم می کنند؛ صرفا به دلیل حفظ نمودن جایگاه بی مقدار و بری از ارزش خودشان، با رفتار غیر انسانی کسی، که بر اساس آنچه که در بیوگرافی او مطرح می باشد. به خاطر گذراندن دوران کودکی و نوجوانی و جوانی بسیار سختی که داشته، و الان که در قدرت است مشغول خواباندن عقده های آن روزگار خویش می باشد. عده ای بری از تفکرات انسانی و اهمیت دادن به آزادی دیگران، فقط به منافع خودشان فکر بکنند. و از انجام دادن خصائص بشردوستانه طفره بروند؟!

مقاله قبلیراهکار اروپاو ناتو علیه نیروهای مهاجم روسیه؛ بقلم فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعات و امنیت
مقاله بعدیحبیب افکاری برادر زنده یاد نوید افکاری از زندان آزاد شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.