دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
نخستین موارد به کردهای عراق مربوط می شود. رهبران کردستان عراق بازخورد تصمیم شان برای همه پرسی جهت تجزیه عراق را دیدند و امیدوارم که از آن درس گرفته باشند. آنچه اینک دیدید تنها تهدیدات نبود و برخی از کشورهای همسایه عراق خود را آماده کرده اند که در صورت تصمیم اشتباه رهبران کرد عراق، ارتش شان را وارد خاک کردستان کنند و آنجا را تصرف نمایند که حداقل نتیجه آن جنگ و ویرانی برای کردستان خواهد بود. این ها نکاتی بود که پیش از این به شما گوشزد شده بود، اما گویا برخی دوست دارند تا همه چیز را خودشان تجربه کنند و چه بسا با تاوان های بسیار! به هر روی هنوز فاجعه ای اتفاق نیافتاده، اگر رهبران کرد عراقی از آن درس گرفته باشند و همان گونه که قبلاً به آنان گفتم، “استقلال به مثابه یک کشور که تجزیه عراق را در پی دارد”، یک کابوس واقعی برای همه خواهد بود و راه درست کردهای عراق ماندن در همان چارچوب ارضی عراق است و همه پرسی نخست باید برای مناطق مورد مناقشه صورت گیرد و سپس برای نظام فدرالی یا کنفدرالی. در نظام کنفدرالی نیز کردها مستقل خواهند بود، در عین حالی که به عنوان بخشی از کشور عراق باقی خواهند ماند و در سرنوشت هر دو ملت نیز دخیل خواهند ماند. اظهارنظرات بعدی تان را اصلاح کنید و آن را از کشوری مستقل به دولتی مستقل (کنفدرال) “با پایبندی به چارچوب ارضی عراق” اعلان نمایید و گرنه ضررش متوجه خود و سایر کردها خواهد شد. درست است که این مردم کرد اند که برای آن تصمیم می گیرند، ولی تصمیمات یک ملت وقتی تصوری روشن از پی آنچه برمی گزینند، داشته باشند با قبل می تواند بسیار متفاوت باشد و خیلی از ملت ها اگر می دانستند بسیاری از تصمیماتی را که به جنگ و خونریزی منتهی شد، دوباره می گرفتند، دچار اشتباهات غبرقابل جبران نمی شدند، اما متأسفانه همواره به ملت ها فرصت دوباره داده نمی شود و این مسئولیت رهبران یک ملت است که چیزی را که چه بسا آنان نمی بینند، از دور ببینند و ملت را با تصمیمات درست شان به سوی دوری از جنگ و خونریزی و کسب حقوق و مطالبات شان بدون تلفات یا با کمترین هزینه ها هدایت کنند و رهبر حقیقی یک ملت چنین کسانی هستند و نه کسانی که تنها جلوی دوربین ها عکس می گیرند و روبان های پروژه های افتتاحی را با قیچی می برند.
می رسیم به جبهه عراق که همه چیز صحنه یک جنگ داخلی را تداعی می کند. فرصت زیادی برای همگان باقی نمانده است. انقلابیون عراقی نبردها را از مناطق مختلف عراق به پایتخت آن منتقل کنند. در صورتی که پایتخت سقوط کند، آن مناطق نیز بدون درگیری سقوط خواهند کرد، ولی اگر آن مناطق را با تلفات تصرف کنید، اما پایتخت در دست رژیم مالکی باقی بماند، پس از بازسازی و تقویت اش به سراغ مناطق دیگر می آید. زمان نه به نفع شماست و نه به نفع مالکی که به نفع “جنگ داخلی و فرسایشی” است؛ پس باید عجله کنید.
می رسیم به داعش و اقدام درست مقامات پخته آمریکا در عدم تعجیل در عراق. داعش باید تضعیف شود، اما در صورتی که آمریکا مواضع آن گروه را در عراق مورد هدف قرار دهد، هم به عنوان یک طرف درگیری عراق به نفع شیعیان ارزیابی می شود، هم رژیم مزدور مالکی از آن منتفع می گردد، بدون این که استعفاء داده باشد و هم کشورهای عربی از تصمیم آمریکا گله مند می گردند. اما آمریکا یک حرکت کلیدی بر علیه داعش دارد که نه در عراق که در سوریه است. داعش در سوریه برخلاف داعش در عراق نه تنها به نفع رژیم اسد بازی می کند که کردها و اقلیت ها را از یک سوی و ارتش آزاد سوریه را از سوی دیگر مورد تهاجم قرار می دهد و اخیراً با سلاح های به غنیمت گرفته شده از عراق که به سوریه منتقل کرده اند، می توانند بیشتر نیز مشکل ساز گردند. پس باید مواضع داعش در خاک سوریه به خصوص الرقه، دیرالزور و کناره های فرات در شمال شرقی سوریه “از هوا دقیق مورد هدف” قرار گیرد. آن همزمان که به تضعیف داعش منتهی می شود، موقعیت مالکی را تقویت نمی کند و آمریکا اتهام دخالت در عراق را نیز از خود دور می سازد. درضمن، آمریکا هر نوع کمک تسلیحاتی و آموزشی را به اقلیم کردستان عراق بدهد که هم متحدی مورد اعتماد برای اوست و هم اینک مأمن اقلیت های مختلف و پناهندگان شده و به همراه کردستان سوریه عملاً مناطق امنی برای همگان شده اند و آمریکا کمک به مناطق خودمختار کردستان سوریه را نیز باید آغاز کند و اگر داعش آنجا را تصرف کند، قتل عامی راه خواهد افتاد که بزرگترین قربانیانش اقلیت های بی پناه منطقه خواهند بود. درضمن، داعش برای اردن نیز یک خطر است. باید واحدهای ویژه و واکنش سریعی از آمریکا در اردن مستقر شوند تا به محض یورش ناگهانی “هسته های خاموش داعش” به دولت و مناطق حساس اردن به سرعت وارد عمل شوند و کنترل اوضاع را در دست بگیرند و حاکمیت را همچنان در دست دولت اردن باقی بگذارند.