آخرین اصلاحات در صفحات فاجعه آمیز خاورمیانه؛ در عراق و سوریه به جای پیروزی در نبرد باید بر پیروزی در جنگ متمرکز شد

0
230

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
متوجه ام که فرماندهان ارتش آمریکا هنوز تصویری روشن از نبردها در مناطق مرکزی و استان الانبار عراق ندارند و هنوز آمریکا به اجرای درست مدیریت داعش در منطقه دست نیافته است، اما دقیقاً اهمیت پیروزی در جنگ –و نه فقط نبرد- در عراق و منطقه در همین است. اگر ژنرال های آمریکایی مایل اند تا دیدی روشن تر از آنچه مدنظر است داشته باشند باید مشابه ترین شرایط را به مراحل آغازین جنگ جهانی دوم توجه دهم که روزولت آنقدر به لاس زدن برای عدم ورود به جنگ ادامه داد تا تمامی نه فقط دشمنان که حتی رقبای آمریکا یکدیگر را تضعیف و نابود کردند و او در انتهای کار و البته در زمان مناسب وارد جنگ شد و نتیجه آن که علاوه بر پیروزی آزادی بر دیکتاتوری باید گفت تنها یک کشور پیروز واقعی جنگ جهانی دوم شد: ایالات متحده آمریکا. این برای چندمین بار است که در لحظه آخر مانع از ورود آمریکا و غرب در جنگی اشتباه می شوم و برای اهمیت تصمیم اخیر وزیر دفاع آمریکا ناگزیرم به پاره ای از نتایج آن پیشنهادات اشاراتی گذرا داشته باشم.
آمریکا یکی از موفق ترین نبردها را در جنگ دوم خلیج فارس از عراق برد، آن هم با تنها 70 هزار نیرو و ظرف 21 روز و با کمترین تلفات که تقریباً تمامی نظامیان جهان را شوک زده کرد، اما جنگ در عراق را نبرد، زیرا پیروزی در نبرد مساوی با پیروزی در جنگ نیست (اشتباهی که یکی از بزرگترین استراتژیست های تاریخ جنگ های جهان نیز مرتکب شد و بهای سنگینی را برایش پرداخت) و آمریکا پس از گذشت بیش از یک دهه و صرف هزینه های سرسام آور در عراق هنوز جنگ را نبرده است. چون دانش و تجربه نظامیان برای پیروزی در نبرد چه بسا کافی است، اما هرگز برای پیروزی در جنگ کافی نیست و همواره محاسبات و دوراندیشی های سیاستمداران، استراتژیست ها و رهبران بسیار تعیین کننده تر اند. همین حالا در کنگره آمریکا سناتورهایی هستند که به کرات از اوباما برای عقب نشینی از عراق انتقاد می کنند و اتفاقاً آنانی که تجارب نظامی دارند مهمترین معترضان هستند، اما درست ترین و حتی نجات بخش ترین تصمیم آمریکا در عراق همین تصمیم پرزیدنت اوباما برای خروج آمریکا از عراق بود. چون اگر چنین نشده بود، نه تنها معدودی نیروی نظامی آمریکایی که برای آموزش عراقیان در عراق مانده بودند، کوچکترین تغییری در پیروزی رعدآسای سنی های معترض و داعش بر دولت مالکی و تصرف یک سوم عراق نداشتند، که آمریکا هم به عنوان اشغالگر عراق و هم مسئول وقایع رخ داده متهم اول آن شکست شناخته می شد. خطرناک تر اینکه برای نجات خودش و شکست داعش ناگزیر به دفاع از دولتی بود –دولت مالکی- که نه تنها متحد آمریکا نبود، بلکه با وجود دریافت همه نوع کمک از آمریکا، عملاً مزدور ایران بود و به نفع آن کشور در عراق بازی می کرد و به فرقه گرایی و شکنجه و آزار سنی ها و سایر اقلیت ها ادامه می داد و آمریکا به مثابه حامی شیعه بر علیه سنی ها جلوه می کرد و اساساً هر حرکت آمریکا در عراق بازی چند سر باخت برای آن کشور بود و هر پیروزی آن به نفع دشمنانش در منطقه تمام می شد. در حالی که با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، نخست آمریکا به عنوان اشغالگر از اذهان عراقی ها پاک شد و به تدریج ایران به عنوان اشغالگر جای آن را گرفت. دولت بی کفایت مالکی و سپاه قدس ایران به عنوان متهم اصلی شکست جنگ با سنی های معترض شناخته شدند که نه فقط نتوانستند مانع از دست دادن یک سوم عراق شوند حتی تا امروز نیز نمی دانند دقیقاً از کجا خورده اند. آمریکا نیز توانست آنقدر صبر کرده تا فشارها به دولت مالکی افزایش یابد و او و دولت فاسد و مزدورش ناگزیر به کناره گیری شوند و اکنون دولتی بر سر کار در عراق آمده که هم مدافع منافع ملی عراقیان است و هم تا حد بسیار زیادی رضایت نسبی افکار عمومی و دول خارجی را تأمین کرده و در حالی که ایران از این دولت راضی نیست مدام با هزینه خودش برای مقابله با داعش از آن ناگزیر به دفاع است؛ “این یعنی بازی چند سر برد برای ما”.
همین حالا اگر آمریکا و متحدانش وارد جنگی شدیدتر بر علیه داعش شوند نه فقط تغییر محسوسی بر وضع داعش نمی دهد، بلکه ایران را از تله ای در عراق که در آن افتاده بیرون می کشد. علاوه بر این ها برای نبرد در انبار، شبه نظامیان مزدور شیعی عراقی تحت حمایت ایران حاضر به همکاری در عملیاتی نیستند که تأمین هوایی آن با آمریکا باشد، بنابراین وضعیت کج دار مریض هم در آن منطقه و هم در مناطق دیگر با داعش ادامه خواهد داشت، آن هم با وجود افزایش هزینه ها و درگیری آمریکا در آن مناطق. در حالی که اگر آمریکا و متحدانش تمرکز عملیات خود بر مواضع داعش در مناطق اطراف موصل، تلعفر، سینجار و مرزهای عراق و سوریه در حسکه -به کمک ارتش عراق، پیشمرگه ها و نیروهای شیعی که مزدور ایران و زیر نظر پاسداران آن نیستند، و همچنین هماهنگی با نیروهای کرد سوریه در خطوط نبرد با داعش و همین طور الرقه بگذارند، هم پیروزی در آنجا دور از دسترس نیست و هم نتایج عملیات ائتلاف در آن مناطق به خوبی خود را نشان می دهد. در کنار آن طی یک تقسیم کار، مناطق الانبار را به ایران و متحدانش واگذار کند تا شبه نظامیان مورد حمایت ایران به همراه بخش هایی از ارتش عراق با کمک پشتیبانی هوایی موثر روسیه، نبردها در آن مناطق را برای آزادسازی از سلطه داعش پیش برند و آمریکا عملیات نظامی اش را در آن مناطق به عملیات نیروهای ویژه –مشابه عملیاتی که اخیراً در حویجه صورت داده- محدود سازد. درست است که روسیه در سوریه هنوز کاملاً نسبت به حملات به مناطق تسلط داعش محدود نبوده، ولی آن قابل گفتگو و اصلاح است. اولاً روسیه علاوه بر داعش، مناطق القاعده (النصره) را نیز که اینک در نواحی شمال سوریه بیش از داعش با ارتش اسد درگیر است، مورد حمله قرار داده که نه تنهاد بلامانع که حتی مفید است. ثانیاً باب گفتگو برای هماهنگی و همکاری را -آن هم گفتگوی جدی- باز گذاشته است. می ماند حمله به مناطق دیگر گروه های رزمنده سوریه که آمریکا باید برای روسیه روشن سازد که اگر روسیه بخواهد حملاتش را به داعش و القاعده محدود نسازد، آمریکا و متحدانش نیز حملات را از داعش فراتر برده و به مزدوران عراقی حامی اسد و سپاه قدس ایران گسترش خواهند داد و در صورت عدم این اصلاحات توسط روسیه عملاً چنین نیز کند. امیدوارم با توضیحاتی که تیم پرزیدنت اوباما برای ژنرال های آمریکایی می دهد بتوانیم به درکی روشن و مشترک از پهنه رزم و استراتژی های مناسب آن در عراق و سوریه دست یابیم.
کردهای سوریه تاکنون بهترین و حساب شده ترین بازی ها را در صفحه سوریه داشته اند که بخش بزرگی از آن مرهون “راه سومی” است که برگزیده اند و استقلال خویش را بین نیروهای متعارض حفظ کرده اند. باید برای رهبران کرد سوریه روشن کنم که رفتن به سوی هیچ یک از دو سوی نبرد سوریه به نفع شان نیست و آنان باید همچنان مستقل بمانند و هم از متحدان آمریکا و هم روسیه در مبارزه با داعش کمک بگیرند. در صورتی که مایل به اعلان کانتون چهارم تان هستید، آن بلامانع است و اینک بهترین فرصت. کارهای لازم برای انتخاب نمایندگان و مسئولان اجرایی و خدمات رسانی را در آن مناطق شروع کنید.

مقاله قبلیعوارض محدودیت های فردی و اجتماعی در جامعه!
مقاله بعدیتجلیل از ریدلی اسکات از سوی جامعه جلوه‌های بصری
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.