پیروان همه ادیان، آئین هائی که به قول پیروان آنها، توسط خدا و به وسیله رسولی از جانب پروردگار برای ایشان برگزیده و فرستاده شده است؛ و چه مرام هائی که خود مردم برای خویشتن به وجود آورده و آنها را می پرستند؛ در اعتقادات خودشان بر این باور راسخ اند؛ که دین ایشان بهترین در میان بقیه آئین ها می باشد. این افراد خودشان را یکتا پرست می دانند و دیگران را کافر و بی ایمان و بی دین و بی خدا!
حال آنکه اگر نیک بنگریم، شائبه های بت پرستی در میان شان بیش از کسانی است که به هیچ چیزی کوچکترین اعتقادی ندارند. بت چیست و بت پرست کیست؟ در تصور عامه مردم، بت خدائی است که بت پرستان از چوب می تراشیدند و یا از سنگ و خاک می ساختند. و بت پرست را نیز کسانی می دانند، که در مقابل این بت های سنگی و چوبین به ستایش او مشغول باشند. اما انسان دارنده دیده ای بینا و عقلی برآمده از مغزی سالم و منطقی، به خوبی می داند و می فهمد که نه آن تکه سنگ خداست، و نه آن خدائی که متدین به یک دین تلقینی ( که رسولان و پیامبران با خودشان آورده اند)! می توانند آئین هائی فرستاده شده از سوی آفریدگار هستی و پروردگار یگانه باشند!
برای درک بیشتر مفهوم بالا، بد نیست به همین دین اسلام که پیرامون شما را فرا گرفته است؛ و پیروان آن که در همه جهان پراکنده اند توجه بفرمائید. اول اینکه اگر ادیان دیگر به مرور زمان به دو یا چند شاخه تقسیم شده اند؛ چنانچه اهل تحقیق و مطالعه باشید، خواهید دید که دین اسلام، همین دو شاخه اصلی ” شیعه و سنّی ” که می شناسیم نیست. از این دو، شاخه های فرعی بی شماری بر پیکر اسلام چسبانده اند؛ که شناخت همه آنها نیاز به پژوهش های وسیعی در این رابطه دارد. چون شناخت ما از این دین فقط جلوه ظاهری دارد؛ و نیز به سبب آنکه شناخت نگارنده از مذهب شیعه بیش از بقیه شاخه های دین اسلام است( من نیز مانند خیلی ها متأسفانه این مذهب را از طریق پدر و مادرم به ارث برده بودم؛ اما خوشبختانه خودم در این حد از بضاعت فکری هستم، که جز به خدای بی همتا اعتقاد و ایمانی نداشته باشم. )؛ ناگزیرم که جهت روشن تر نمودن موضوع، به شائبه های بت پرستانه در همین آئین اشاره داشته باشم!
آیا به نظر شما نذر کردن برای امامان و خواستن نیازهای شخصی و عمومی از آنها، جایگزین کردن آن امام با خدا نیست؟ آیا بستن بیمار معلول به ضریح امام رضا یا هر امام و امامزاده ای دیگر برای شفا یافتن آن بیمار، شائبه ای از بت پرستی و جایگزین نمودن آن فرد مرده درون آن قبر( اگر اصلا جسدی در آن باشد؟)؛ نمونه ای از بت پرستی و خداناشناسی نیست؟ آیا وقتی فلان حاج آقای بازاری، که می خواهد شهرت بیشتری به دست بیاورد و مشتری های زیادتری برای کسب و کار خودش دست و پا بکند؛ در باغ وسیع جلوی خانه چند میلیاردی اش در خیابان فرعی فرشته در خیابان ولی عصر کنونی به سوی تجریش، در روزهای تاسوعا و عاشورا پنجاه تن برنج به نام امام حسین بپزد به مردم( حاجیان و اقوام شکم سیر خودش) بخوراند؛ و ته مانده هایش را برای خانه سالمندان کهریزک بفرستد تا حاجت و نذرش ادا بشود؛ امام حسین را نزد مردم و خودش به بتی تبدیل نکرده است؟ و با این کار دیگران را تشویق به بت پرستی ننموده است؟!
اگر فلان آدم که نذر می کند پای پیاده به امامزاده داوود برود و حاجت اش را از او بگیرد بت پرست نیست؟ در صورتی که خوب توجه کنیم، از این اگر ها و شائبه های بت تراشی و بت پرستی، در بیشتر ادیان الهی!!! بسیارند. حال آنکه همین اشخاص دانا و رند و زرنگ قرنها پیش، که خودشان را به مردم زمان خویش فرستاده ای از سوی خدا معرفی کرده بودند؛ در کتاب هائی که می گویند خدا به آنها داده است نوشته اند: ” خدا از رگ گردن تان به شما نزدیک تر است. ” پس چگونه یک انسان فهیم رگ گردن خود را که بیخ گوش اوست رها بکند و پای پیاده کوهها و دره ها را بپیماید؛ تا خودش را به خدائی که رنود برای او ساخته و پرداخته اند برساند؟!
آئین یکتا پرستی هیچ پیامبر و رسولی ندارد؛ اصولا به اینها نیازی هم ندارد. چون انسانی که دیده بصیرت دارد، به خوبی و به آشکارا درک می کند؛ که ادیان گوناگون، ساخته و پرداخته افکار اهریمنی است. اندیشه های آلوده به خرافه پرستی است که به دیگران تلقین بت سازی و بت پرستی می کنند. به این نوشتار توجه نکنید، سراغ روزنامه ها و رسانه های آزاد که اجازه دارند همه چیز را درج بکنند بروید؛ آیا جز این است که در همه دنیا، در هر کجا که جنگ و خونریزی و کشتار بی گناهان و بی پناهان وجود دارد. در هر موردی که پای تخلفات اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی پیش می آید؛ آیا پای اسلام عزیز و مسلمان های عزیزتر در کار نیست؟!
آغاز هر سال نو، زمانی میمون و مبارک خواهد بود؛ که عیب های موجود در وجودمان را، که به خاطر فریبکاری های القا کنندگان به درون خویش راه داده ایم؛ دور بریزیم و یک زندگی نوین و آکنده از اندیشه و کردار و گفتار نیک را برای خودمان برنامه ریزی نموده و به خویشتن خویش هدیه کنیم. باشد که از این پس، کوچکترین جلوه و شائبه ای از پرستش بت های گوشتی در درون و بیرون ما، به عنوان انسانهای آزاده وجود نداشته باشند. پرستش خدای یگانه، درخواست از او که نیازهای ما را خودش برآورده کند؛ دست کشیدن از نذورات و قربانی کردن حیوانات بی گناه برای دین و آئین خودساخته مان، جز برای بلندآوازه کردن نام و به دست آوردن امکانات بیشتر نیست. آنکه فقط آفریدگار یکتا و پروردگار یگانه را ستایش می کند؛ یکتا پرستی است که راه را از بیراهه شناخته است!
زمستان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی