مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
این سلسله نوشتار، اسنادی ست که طی بیست و اندی سال توسط همراهان، همگامان و هماندیشان درونمرزی بدست خبرنامه ملی ایرانیان رسیده است. اسناد حاکی از آنست که نیروهای جمهوری اسلامی سالهاست در قالب تاجر، مهاجر، پناهنده و … نفوذ گستردهای در کشورهای اروپایی و بویژه آلمان پیدا نموده و تاکنون هیچ برخورد جدی با آنها صورت نگرفته است.
مرد شرقیِ باز داشت با خودش سخن میگفت. غریب و آواره و تبعیدی و از اعدام رها شده. روزها بود که مرد شرقی در اندیشه چنین زمانی و چنین شبی بود، شبی که شبانه های حضور در آلمان را در جستجوی ذره ای شرف، کمی غیرت و اندکی صداقت بود. پس از آنهمه مصیبت، اندوه، زندان، رهایی از اعدام و از دست دادن تنها دختر و همسرش، مبارزه و فرار حتی به حد پشیزی و به مقدار ارزنی از آنرا در سیاست اپوزیسیون خارج کشور نیافته بود! همه را جسته بود و همه را یافته بود، ساعتها، روزها و لحظات بسیاری قصه وطن و اسارات را آنسان که دیده بود، تعریف کرده بود. ندای التماس آزادیخواهان دربند را به این و آن رهبران رسانده بود. پنداشته بود رهبران سر رهبری دارند و دلهایشان بسوی ایران است. اینک دیده بود حتی در میان ولگردها، پااندازها، صداقت، شرافت و عشق بیشتر است تا در سیاست محله اپوزیسیون و در خط فکری رهبران خودخوانده!
مرد شرقی، گهگاه قلبش را در میان سینه میفشارد، اشکهایش را پاک میکند و در خیالش به خانه برمیگردد و دخترک خواب آلوده اش را در آغوش گرفته و غریب و دلمرده می نالد: توی ” تنها” هم برای نجات انسانیت سپاهی هستی!
هنگامی که حافظ را در خیال خود پیدا نمود، نیت کرد! قرآن دیگر امینِ استخاره اش نبود! اینبار شاخ نبات را قسم داد و حافظ را گشود:
رسید مژده که ایامِ غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظرِ یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مُقیمِ حریمِ حَرم نخواهد ماند
چه جایِ شُکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است؟
چو بر صحیفهٔ هستی رقم نخواهد ماند
بدین رَواقِ زَبَرجَد نوشتهاند به زر
که جز نِکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند
سیگاری بر گوشۀ لب قرار داده و روشن نمود و بیاد آورد که با مرگ خمینی بخش بزرگی از اپوزیسیون در آن هنگام تئوری براندازی سریع نظام را مطرح نموده بودند اما چون رویاهایشان با سیاست جهانی هماهنگ نبود، جهان واقعی را در رویایشان به شکل جهان رویایی خود درآوردند! و درست از آن دوران عوامل و ماموران جمهوری اسلامی در هر لباسی به بهانۀ مذاکره، مبارزه و حتی تفکرات دموکرات منشانه با اپوزیسیون خارج از کشور در ارتباط بوده و هستند و دیالوگ و بحث ها را در اتاقها و فضاهای مجازی جایگزین و تلویزیون ها و برنامه های آنچانی ترتیب دادند تا با خراب کردن چهره های مبارزین و آزادیخواهان توسط افراد محتاج، ضعیف، سودجو و گدا صفت و خودفروش شبکه های اطلاعاتی خود را داغتر کنند.
تازه دموکرات شده های پول پرست برای تمرین دموکراسی، با آغوش باز به استقبال این پروژه رفته و کادر ارتباط جمهوری اسلامی را وادار ساختند تا سریعتر وارد این میدان شود. قتل، انهدام سیستماتیک و برنامه ریزی شده مخالفان با کمک بخشی از افراد کشور میزبان که در اسارت پول و قدرت بوده و هستند، کار را بگونه ای دیگر مشروعیت دادند! اسناد بدست آمده از ایران این را ثابت مینماید که اجرای اوامر الهی و عدالت اسلامی جمهوری اسلامی هم به کشور میزبان راه پیدا نموده و رنگ اسکناس ها بخشی از متخصصین و افراد صاحب نفوذ را نیز در اختیار خود درآورده است!
روز ۲۱ مهر سال پیش، افرادی در چهره مخالفین نظام جمهوری اسلامی با پرتاب مواد آتشزا به داخل مدرسه ایرانی بهشتی در هامبورگ باعث بروز آتشسوزی در این مجتمع آموزشی شدند که طبق اسناد دریافتی از ایران نماینده مرتبط با کنسولگری جمهوری اسلامی شهر هامبورگ فقط در یک فقره مبلغ 20 هزار یورو دستمزد دریافت نموده و بخشی را هم در بین افراد نفوذی پخش نموده است! جالب اینکه سرکنسولگری خود از افراد رده بالای وزارت اطلاعات می باشد که اسناد در این رابطه را سعی خواهیم نمود در مرحله نخست به سازمان BND ارائه دهیم و چنانچه ارتباطی در کوتاهترین زمان میسر نشود، حتماً به شیوه درخواستی سازمان امنیتی آلمان عمل نمائیم و در دید شما خوانندگان قرار خواهیم داد.
ما را با مطلبی دیگر همراه باشید.