تقلیل عمق استراتژیک جمهوری اسلامی از مدیترانه به داخل خاک ایران؛ بقلم فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعات و امنیت

0
431

در پی حملات بدون وقفه اسرائیل در چند ماه گذشته به نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه و کشته شدن این نیروها، هرگز جمهوری اسلامی نتوانسته آن‌طور که ادعا می‌کند، پاسخ مناسبی به اسرائیل بدهد.

البته با توجه به تاریخ چهل‌ساله حضور نیروهای نظامی و اطلاعاتی حکومت اسلامی در خاورمیانه این حکومت یک خط قرمز ! با اسرائیل دارد و به‌طورکلی به‌جز هیاهو و تبلیغات هیچ‌گاه در برابر اسرائیل اقدام عملی و جدی انجام نداده است و این چیزی است که اسرائیل می‌خواهد.

اسرائیل محتاج این هیاهوهای بی‌پایه و اساس و بی‌عملی جمهوری اسلامی است تا سیاست ایران هراسی ! خود را رونق بخشد و موفق به دریافت کمک‌های مادی بلاعوض و تسلیحات آمریکایی و اروپایی شود و بهانه‌ای به‌عنوان برخورد در برابر گروه‌های اسلامی در اسرائیل و منطقه داشته باشد. در این راستا گویا حکومت اسلامی ایران هم مانند شریک دزد و رفیق قافله عمل می‌کند.

اما چند ماه است سیاست‌ در سوریه، عراق، یمن و لبنان، تغییر جهت داده و علیه جمهوری اسلامی بکار افتاده‌اند. حملات هوایی و موشکی اسرائیل به مواضع نیروهای ایران شدت یافته‌اند، در سوریه، آقای پوتین به جمهوری اسلامی پشت کرده است و در ارتباط نزدیک‌تر و دوستانه‌تر با آقای نتانیاهو قرارگرفته است و به همین دلیل در پشت پرده با کشتن سردار قاسم سلیمانی موافقت کرد.

از هنگام کشته شدن قاسم سلیمانی جمهوری اسلامی در حال بد بیاری ! روزگار می‌گذراند. حکومت اسلامی در عراق با مشکلات بی‌سابقه‌ای روبرو شده و تعدادی از رهبران بخش مهم نیروهای حشدالشعبی یعنی کتائب حزب‌الله با یورش نیروهای ویژه امنیتی عراق دستگیر و در بازداشت بسر می‌برند.

بودجه ماهانه این نیروها که میان 12 تا 15 میلیون دلار آمریکاست به دلیل وضعیت وخیم اقتصادی ایران پرداخت‌نشده است و اسماعیل قاآنی جانشین قاسم سلیمانی در سفر به عراق برای اعضای حشد الشعبی بجای دلار آمریکا، انگشترهای نقره با سنگ عقیق ساخت چین ! سوغات برده است.

خداوندگار زبان پارسی فردوسی بیش از هزار سال پیش گفت؛ زر بده مرد سپاهی تا سر بنهد.

و یک ضرب‌المثل ایرانی در تاًیید این سخن می‌گوید؛ بی‌مایه فطیر است.

انفجارات و آتش‌سوزی‌های اخیر به‌ویژه در مناطق حساس و صنایع نظامی، اتمی و غنی‌سازی در کشور موجی از نگرانی در میان ایرانیان به‌طورکلی و در میان طرفداران رژیم بطورجدّی ایجاد کرده است.

جمهوری اسلامی که تا چند ماه پیش زیر گوش اسرائیل و آمریکا در منطقه رجز می‌خواند اکنون در برابر این حملات نامرئی خلع سلاح شده است. امروز با مصوبه شورای عالی امنیت ملی؛ بسیج مسئول حفاظت و دفاع از وزارتخانه‌ها و ادارات شد. به‌این‌ترتیب نوعی حکومت‌نظامی بسیجی در ایران برقرار شد.

ایران؛ انفجار تأسیسات هسته‌ای نطنز را راهبردی عنوان کرد که در محل ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته رخ‌داده و خسارات مهمی ایجاد کرده است و می‌گوید؛ «همان‌طور که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد، الآن مراجع امنیتی کشور می‌دانند که علت حادثه چیست اما بنا به ملاحظات امنیتی فعلاً بنا ندارند دراین‌باره صحبت کنند».

این سیاست پنهان‌کاری اخبار کشور از مردم بی‌اندازه نگران‌کننده می‌باشد. رژیم با مردم ایران به‌مانند بیگانه و دشمن رفتار می‌کند درحالی‌که دیگر کشورها از اغلب جزئیات بسیار حیاتی ایران بااطلاع هستند. نمونه بارز آن همین حملات مشکوک به نقاط حیاتی ایران و نمونه دیگر آن ماجرای قرارداد 25 ساله با چین است.

گزارش‌هایی از ایران می‌گویند؛ تغییرات گسترده مواضع پدافندی در کشور پس از حمله به نطنز آغازشده و نشان‌دهنده تغییرات عمده و ژرف در آرایش سیستم‌های پدافندی در ایران است.

متأسفانه در این گزارش صحبت از موشک‌های فرسوده و قدیمی چینی (HQ-2) که از روی موشک‌های سام-2  ! روسی دوران جنگ سرد و مربوط به هفتادسال پیش در دهه پنجاه میلادی در میان است. تعدادی سامانه پدافند موشکی روسی، اس-200 ساخت سال 1950 میلادی نیز در این جابجایی دیده‌شده‌اند.

این سیستم‌ها خارج از رده پدافندی محسوب می‌شوند و تنها نمایش ادوات ازکارافتاده و سیستم‌های بازنشسته به‌حساب می‌آیند و در برابر نیروی‌های هوایی بسیار پیشرفته آمریکا و اسرائیل کار آیی چندانی ندارند و به‌این‌ترتیب آسمان ایران در یک حمله احتمالی بدون پدافند مؤثر جولانگاه هواپیماها و موشک‌های پیشرفته دشمن خواهد بود.

درنتیجه تحولات اخیر اکنون کشور در شرایطی قرارگرفته که در تاًمین امنیت ناتوان شده است و در حقیقت عمق استراتژیکی ادعایی تا مدیترانه دیگر صحت ندارد و این عمق ادعایی به پارچین و نطنز محدودشده است.

کار بجایی رسیده که گفته می‌شود؛ قاچ زین را بچسب، اسب‌سواری پیشکش ات.